1-5- معرفی محدوده­های مورد مطالعه.. 22

1-5-1- شهرجدید صدرا.. 22

1-5-2- الگوی توسعه شهری.. 23

1-5-3- اهداف شهر جدید صدرا.. 23

1-5-4- شهر جدید عالیشهر.. 24

2-4-5- اهداف شهر جدید عالیشهر.. 25

1-4- اهداف پژوهش.. 25

1-4-1- هدف کلی.. 25

1-4-2- اهداف جزئی.. 25

1-5- سؤالات تحقیق.. 25

فصل دوم

2-1- مقدمه.. 29

2-2- پژوهش­های پیشین.. 30

2-2-1- مطالعات داخلی.. 30

2-2-2- مطالعات خارجی.. 32

2-2-3- بررسی پیشینه تحقیق.. 35

2-3- مبانی نظری.. 36

2-3-1- متغیرهای مستقل.. 36

2-3-1-1- حس مکان.. 36

2-3-1- 2- هویّت مکان.. 39

2-3-1-3- تعلّق مکان.. 41

2-3-1-3-1- اسکنل و گیفورد.. 41

2-3-1-3-2- میلیگان.. 42

2-3-1-3-3- هرناندز.. 42

2-3-1-3-4- کاساردا و جانویتز.. 44

2-3-1-3-5-  براون و ورنر.. 45

2-3-1-4-  احساس امنیت اجتماعی.. 46

2-3-1-4-1- بوزان.. 46

2-3-1-4-2- ویور.. 47

2-3-1-5- سرزندگی شهری.. 49

2-3-1-5-1-  لاندری.. 49

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

2-3-1-5-2- پامیر.. 50

2-3-1-5-3- جین جیکوبز.. 51

2-3-1-5-4- راب کریر.. 52

2-3-1-5-5- جان مونتگومری.. 53

2-3-1-5-6- یان گل.. 54

2-3-1-6- سرمایه اجتماعی.. 55

2 -3-1-6-1- نان لین.. 55

2-3-1-6-2- فوکویاما.. 56

2-3-1-6-3- پاتنام.. 57

2-3-2- متغیر وابسته: رضایت از کیفیّت زندگی شهری.. 58

2-3-2-1- امریگو و اراگونس.. 58

2-3-2-2- میچلسون.. 59

2-3-3- مدل­های کیفیّت زندگی شهری.. 60

2-3-3-1- عبدالمحیط و همکاران.. 60

2-3-3-2- داس.. 61

2-3-3-3-  شافرو همکاران.. 62

2-3-3-4- سراج­الدین و همکاران.. 63

2-3-3-5- سانتوس و مارتینز.. 64

2-3-3-6- اولنگین و همکاران.. 65

2-3-3-7- مدل مک­کریا و همکاران.. 66

2-3-3-8- محمد مصطفی.. 67

2-4- چارچوب نظری تحقیق.. 68

2-5- فرضیات پژوهش.. 72

فصل سوم

3-1- مقدمه.. 75

3-2- روش تحقیق.. 76

3-3- جامعه­ی آماری.. 77

3-4- روش نمونه­گیری.. 77

3-5- حجم نمونه.. 78

3-6- واحد تحلیل.. 79

3-7- روش گردآوری داده­ها.. 79

3-8- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها.. 80

3-8-1- متغیر وابسته.. 80

3-8-2- متغیرهای مستقل.. 81

3-8-2-1- احساس امنیت.. 81

3-8-2-2- هویّت شهری.. 81

3-8-2-3- حس تعلّق مکان.. 83

3-8-2-4- سرزندگی شهری.. 83

3-8-2-5- سرمایه اجتماعی.. 84

3-9- سنجش اعتبار و روایی پرسشنامه.. 85

3-9-1- اعتبار.. 85

3-9-2- روایی.. 85

3-  10- روش تجزیه و تحلیل داده­ها.. 86

3-11- روش­های سنجش کیفیّت زندگی شهری.. 87

فصل چهارم

4-1- مقدمه.. 91

4-2- آمارهای توصیفی.. 92

4-2-1- سیمای کلی جامعه.. 92

4-2-2- محل تمرکز اشتغال  (درون شهری- برون شهری).. 93

4-2-3- مهم­ترین دلیل اقامت.. 94

4-2-4- سکونت­گاه قبلی.. 95

4-2-5- رضایت از محل سکونت.. 95

4-2-6- تمایل به مهاجرت.. 98

4-2-7- دلیل تمایل به مهاجرت معکوس.. 99

4-2-8- رفت و آمد به مادر شهر.. 101

4-2-9- مهمترین جذابیت و مزیت­های مادر شهر.. 102

4-2-10- مهمترین تفاوتهای شهر جدید با مادرشهر.. 103

4-2-11- میزان تعلّق  مکان.. 104

4-2-12- میزان سرزندگی شهری.. 105

4-2-13- میزان هویّت شهری.. 108

4-2-14- مؤلفه­های هویّت شهری.. 108

4-2-15- میزان سرمایه اجتماعی.. 114

4-2-16- رضایت از کیفیّت زندگی شهری.. 116

4-2-17- توزیع نرمال متغیر وابسته (میزان رضایت از کیفیّت زندگی شهری).. 117

4-2-18- مشکلات.. 118

4-2-19- نیازها.. 122

4-3- آمار استنباطی.. 127

4-3-1- تفاوت میانگین­ها.. 127

4-3- 2- تجزیه و تحلیل­های دو متغیره.. 130

4-3- 2-1- فرضیه اول: حس تعلّق  مکانی و میزان رضایت از کیفیّت زندگی شهری.. 130

4-3-2-2- فرضیه دوم: سرزندگی شهری و رضایت از کیفیّت زندگی شهری   131

4-3-2-3- فرضیه سوم: احساس امنیت اجتماعی و رضایت از کیفیّت زندگی شهری.. 132

4-3- 3- تجزیه و تحلیل چندمتغیره.. 133

4-3-3-1- فرضیه چهارم: به نظر میرسد مدت سکونت از طریق تعلّق  مکانی که ایجاد می­کند بر افزایش رضایت از کیفیّت زندگی شهری تأثیر می­گذارد.   134

4-3-3-2- فرضیه پنجم: به نظر میرسد هویّت شهری از طریق تعلّق  مکانی که ایجاد میکند بر افزایش رضایت از کیفیّت زندگی شهری تأثیر می­گذارد.   136

4-3-3- 3- فرضیه ششم: به نظر میرسد سرمایه اجتماعی از طریق احساس امنیتی که ایجاد می­کند بر افزایش رضایت از کیفیّت زندگی شهری تأثیر می­گذارد… 139

4-5- قابلیت­ها و تنگناهای مؤثر بر رضایت شهروندان صدرا و عالیشهر   141

فصل پنجم

5-1مقدمه.. 151

5-2 خلاصه روند پژوهش.. 152

5-3 نتایج توصیفی.. 153

5-4 نتایج استنباطی.. 156

5-5 محدودیت­های پژوهش.. 161

5-6 پیشنهادات.. 162

5-7 پیشنهادات کاربردی.. 162

5-8 پیشنهادهای پژوهشی.. 163

مقدمه

شهرها همواره تحت تأثیر نیروها و عوامل گوناگونی شکل گرفته و گسترش می­یابند. شهر در اساس پدیده­ای اقتصادی اجتماعی و جمعیتی است و انسان­ها برای کار و زندگی و ارتباطات، در پهنه­ای محدود و کما بیش متراکم گرد هم می­آیند و کم کم شهر را پدید می­آورند. شهرها با تحولات اجتماعی، تغییرات جمعیتی، تغییرات اقتصادی و نوآوری­ها، با افزایش جمعیت به شدت توسعه می­یابد و نظام و سازمان کالبدی شهرها دستخوش تغییرات اساسی می­شود که یکی از پیامدهای این تغییرات، ایجاد شهرهای جدید است. شهرهای جدید پس از جنگ جهانی دوم الگویی برای کمک به حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و محیطی شهرهای بزرگ بودند. این الگو، توزیع جمعیت و اشتغال را در کل فضا ارائه داد. ایده شهرهای جدید نه فقط در کشورهایی که به سرعت شهرنشین شدند، بلکه برای ایجاد سازماندهی فضایی، جذب سرریزهای جمعیتی، کنترل رشد مادرشهرها، عدم تخریب زمین­های کشاورزی و توسعه نواحی عقب افتاده، ایجاد فضای مناسب برای اسکان کارگران بخش صنعت و تمرکززدایی ایجاد شد. در کشور ایران نیز به دلیل رشد شتابان جمعیت، تراکم بیش­ از اندازه جمعیت در کلان­شهرها، عدم تجهیز فضاهای شهری متناسب با رشد جمعیت و عدم رشد زیرساخت­ها، احداث شهرهای جدید در دستور کار وزارت مسکن و شهرسازی قرار گرفت. برنامه­ریزی شهرهای جدید در پاسخ به شرایط اجتماعی و اقتصادی بارها جرح و تعدیل شده است. در حال حاضر در مورد موفقیت یا عدم موفقیت این برنامه اظهارات متفاوتی وجود دارد. وزارت مسکن و شهرسازی و خصوصاً شرکت عمران شهرهای جدید بر موفقیت این برنامه تأکید دارند و از سوی دیگر منتقدان و متخصصان در مورد عدم کارایی و عدم موفقیت این سیاست، نظریات متعددی را ارائه داده­اند. این شهرها با توجه به ویژگی­های خاصی که دارند، از لحاظ کیفیّت محیطی دچار مشکلاتی ازجمله امنیت، دسترسی، سرزندگی، هویّت شهری و از همه مهم­تر تعلّق مکان شده­اند و عوامل سازنده کیفیّت محیط در این شهرها عملکرد مناسبی نداشته و در رضایتمندی مردم از محیط زندگی­شان تأثیر منفی داشته است، به طوری­که همواره شاهد اسکان اقشار کم درآمد و مهاجرت معکوس در این شهرها هستیم. و سکونتگاه­هایی را به وجود آورده است که نیازهای روزانه شهروندان را برآورده نمی­سازد و موجب نارضایتی آنها شده است. مفهوم کیفیّت زندگی که از دهه1960به ادبیات طراحی شهری کشورهای در حال توسعه وارد شده است؛ مفهومی است که برای شهروندان ارزش بیشتری قائل می­شود. شهر را مکانی برای بودن و زیستن در نظر می­گیرد. بنابراین، بازشناسی رضایت از کیفیّت زندگی شهری می­تواند پیامد نامطلوب بی­توجهی به اصول و معیارهای کیفیّت محیط و نقشی که این معیارها در ارزیابی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت سکونت خود دارند را ترمیم کند. در چنین شرایطی بررسی عملکرد شهرهای جدید و بازبینی نتایج حاصل از میزان رضایتمندی شهروندان از محیط زندگی ضروری به نظر می­رسد. بنابراین، در این پژوهش تلاش شد، میزان رضایتمندی و عواملی که به طور مستقیم و غیر مستقیم رضایتمندی از کیفیّت زندگی را در ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، تحت تأثیر قرار می­دهد، در دو شهر جدید صدرا و عالیشهر به طور تطبیقی مورد مطالعه قرار گیرد. به این منظور مجموع فرآیند پژوهش در پنج فصل تنظیم گردید که عبارتند از: 1- فصل اول: بیان مسئله، ضرورت و اهمیت موضوع، کنکاشی بر شهرهای جدید و اهداف کلی و جزئی تحقیق. 2- پیشینه داخلی و خارجی مرتبط با رضایتمندی و شهرهای جدید، مبانی و چارچوب نظری تحقیق. 3- روشناسی تحقیق اعم از حجم نمونه، جامعه آماری، تعاریف عملیاتی و نظری متغیرها، روایی و پایای. 4- نتایج توصیفی در قالب فراوانی، درصد، میانگین و نمودار و جداول و نتایج استنباطی شامل استفاده از آزمون­های t دو نمونه مستقل برای سنجش تفاوت میانگین­های متغیرها در شهر جدید عالیشهر و صدرا، رگرسیون دو متغیره و تحلیل مسیر.5- نحوه فرایند انجام تحقیق، تحلیل از مجموع نتایج توصیفی و استنباطی، محدودیت­های پژوهشی و در نهایت ارائه راه­کارها و پیشنهادات کاربردی در جهت بهبود وضعیت ساکنین و پیشنهادات پژوهشی برای انجام مطالعات بعدی صورت گرفته است.

1-2- بیان مسئله

      رشد جمعیت در شهرها و به ویژه در کلان شهرها مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی فراوانی برای ساکنین به دنبال داشته است. تراکم جمعیت در این کلان شهرها سرطان­گونه و هزینه­های گسترش عمودی و افقی و نیز هزینه­های ناشی از حل مشکلات کلان شهرها نیز بسیار بود.

       در پاسخ به این مسائل، ایجاد شهرهای جدید[1] یکی از سیاست­های راه­حلی برای تعادل­بخشی و تمرکززدایی جمعیت کلان شهرها بود که توسط وزارت مسکن و شهرسازی در نیمه دوم سال 1360 در دست اقدام قرار گرفت. هدف این شهرها در طرح جامع شهرهای جدید جذب سرریز جمعیت تعریف شده است، هدفی که یکی از دغدغه­های مهم مدیریت این شهرها است و از مؤلفه‌های مهمی­که می‌تواند به این هدف کمک کند، رضایتمندی ساکنین از کیفیّت خدمات ارائه شده است.

       به عبارتی میزان جذب جمعیت در نوشهرها با باور مردم، نحوه استقبال متقاضیان و درجه مطلوبیّت خدمات شهری ارتباط دارد، از سوی دیگر پس از شروع اسکان، شهروندان شهر جدید متقاضی تمام خدمات، به صورت یک­جا و همزمان و با کیفیّت شهر مادر هستند، یعنی متقاضیان زمین و مسکن در شهرهای جدید، مسکن به هر شکلی را نمی‌خواهند و وجود حداقلی از تجهیزات شهری، مسکن متناسب و خدمات عمومی و رفاهی را خواستارند. بربی و وایز[2] معتقدند که یکی از عواملی که مردم از انتخاب شهرهای جدید احساس رضایت می‌کنند، ارضای هدف‌های عمده‌ای است که خانواده‌ها با نقل مکان به شهر جدید درصدد دستیابی‌ به آنها هستند (زبردست، جهانشاهلو،1386: 10-9).

 اما شواهد حاکی است که در این شهرها سرزندگی حلقه­ای مفقوده است. فقدان ارتباطات یا حتی نبود این ارتباطات با شدت پایین در فضاهای شهری شهرهای جدید، نشان از زوال زندگی شهری و روزمرگی روزافزون دارد. فضاهای عمومی، نیاز ذاتی شهروندان به برقراری روابط اجتماعی و ایجاد روابط چهره به چهره را در درون اجتماع و کالبد شهر فراهم نمی­آورد و وجود ساختمان­های خالی از سکنه ساده‎ترین راه برای تشخیص عدم سرزندگی در شهرهای جدید است.  بحران هویّت یا بی­هویّتی در شهرهای جدید از سایر مشکلاتی است که کیفیّت زندگی ساکنین را با چالش روبرو کرده است. طراحی شهری صرفاً در جهت تاًمین نیازهای فعلی ساکنین است و سطوح بالاتر نیازهای آنها را در نظر نگرفته است تا محیط مسکونی بتواند بستر مناسب و با کیفیّتی مطلوب فراهم کند. مبانی شکل­گیری شهر جدید به انسان و انگیزه­های سلسه مراتبی آن توجهی نکرده است.

یکی از عوامل دیگری که بر رضایت از کیفیّت زندگی شهروندان شهر جدید تأثیر به سزایی دارد سرمایه اجتماعی آنها است. به دلیل تحرک زیاد جمعیت در این شهرها مناسبات همسایگی و اعتماد متقابلی بین افراد شکل نمی­گیرد و افراد از میزان حمایت اجتماعی کمی برخوردارند. سطح همکاری و خودیاری و شرکت در شبکه­های اجتماعی به شدت پایین است و در نتیجه چنین شرایطی افراد علاقه­ای به مشارکت در حل مسائل اجتماعی ندارند و در نتیجه چنین شرایطی کیفیّت زندگی افراد و به تبع آن رضایت از کیفیّت زندگی پایین می­آید. احساس تعلّق به شهر در این شهرها کم است و فرد ارتباط مثبت با محیطی برقرار نمی‌کند. مجموعه عوامل مذکور کیفیّت زندگی و میزان رضایت شهرندان شهرهای جدید را پایین آورده است.

       رضایت از محل سکونت مبتنی است بر تصور فرد درباره­ی این قضیه که اجتماع محلی چقدر در جهت اهداف و نیازهای شخصی عمل می­کند و فرد تا چه حد در مواجهه با محل سکونت خرسند می­شوند و اینکه آیا نوعی احساس ارتباط اجتماعی وجود دارد یا نه (گلابی و همکاران،1392: 130).

      شاخص رضایتمندی سکونتی را می­توان به عنوان یک پیش­بینی­کننده کلیدی در زمینه ادراک‎های فردی از مفهوم «کیفیّت زندگی»، شاخص جابجایی سکونتی اولیه که نیازهای سکونتی را تغییر داده و بر تغییر محیط سکونت تأثیر می­گذارد، معیار سنجش برای ارزیابی میزان موفقیت ساخت و سازهای انجام شده به وسیله بخش­های خصوصی و عمومی و نیز ابزار سنجش ادراک­های ساکنان نسبت به کفایت نداشتن وضعیت فعلی محیط سکونت خود به منظور بهبود شرایط سکونتی آن­ها به کار برد (عبدالمحیط و همکاران[3]، 2010: 19).

        در دهه‌های گذشته، رضایتمندی ­در پژوهش‌های مرتبط با سنجش کیفیّت محیط در نواحی مسکونی مطرح شده است. در مطالعه‌ای که لانسینگ ومارانز[4] در سال 1969 انجام داده‌اند، رضایتمندی از معیارهای کلیدی سنجش میزان کیفیّت محیطی ­مطرح شد و بدین ترتیب کیفیّت محیط را این‌گونه تعریف کرده‌اند: یک محیط با کیفیّت بالا، احساس رفاه و رضایتمندی را به جمعیتش با ویژگی‌هایی که ممکن است فیزیکی، اجتماعی و یا سمبلیک باشد، منتقل می‌کند. بدین ترتیب از دیدگاه پژوهشگران مختلفی رضایتمندی به عنوان یک معیار عام برای سنجش کیفیّت محیط مطرح شده است، امّا اندازه‌گیری میزان رضایت از سکونتگاه پیچیده است و به عوامل بسیاری بستگی دارد (حاجی­نژاد و همکاران،1390: 134).

       برخی از محققان بر رضایت از زندگی ­به عنوان مؤلفه اصلی کیفیّت زندگی تأکید می‌کنند و چهار نوع رضایت از زندگی را بر می‌شمارند:1-رضایت ناشی از داشتن[5] که متأثر از میزان برخورداری افراد از امکانات است. 2- رضایت ناشی از ارتباط[6] که معطوف به روابط اجتماعی است. 3- رضایت ناشی از بودن[7] که پنداشت فرد نسبت به خویشتن و تعریف از کیستی خود بوده و دلالت بر معناداری و کنترل بر زندگی ‌خود در مقابل از خود بیگانگی دارد.4- رضایت ناشی از اقدام و عمل[8] که بیشتر معطوف به چگونگی گذراندن زمان در قالب اوقات فراغت می‌شود (شاه آبادی، براتی؛1390: 35).

      میل به بهبود کیفیّت زندگی در یک مکان خاص یا برای یک شخص خاص یا گروه خاص تمرکز اصلی برنامه‌ریزان است. بهبود کیفیّت امر ساده­ای نیست بلکه رضایت انسانی از ویژگی‌های مختلف شهری ­از قبیل حمل و نقل، کیفیّت فضاهای عمومی، فرصت‌های­ تفریحی، الگوهای ­استفاده از زمین، تراکم جمعیت و ساختمان، سهولت دسترسی برای کالاهای ­اساسی، و همچنین ویژگی‌های اجتماعی ­مانند حفاظت از بهداشت عمومی، امنیت، آموزش و پرورش، انسجام اجتماعی، ترویج برابری ­و احترام به تنوع و هویّت فرهنگی، افزایش دسترسی برای افراد معلول، حفظ ساختمان‌های تاریخی، هنری، معنوی، مذهبی و فرهنگی قابل توجه، ترویج تنوع فضایی، می‌باشد (سراج الدین و همکاران[9]، 2013: 88).

       در حالیکه توافق جمعی درباره کیفیّت زندگی وجود ندارد، چندین تعریف از کیفیّت زندگی معنای کلی این واژه را نشان می­دهد:1.مرحله­ای که در آن یک فرد از فرصت­های مهم زندگی­اش لذت می­برد 2. محصول اثر متقابل میان شرایط اجتماعی و بهداشت، اقتصادی و زیست­محیطی که بر توسعه انسانی و اجتماعی مؤثر است 3. احساس سلامتی، رضایت ناشی از عومل محیط خارجی (محمد مصطفی[10]، 2012: 256).

       کیفیّت زندگی به وسیله سازمان جهانی بهداشت به عنوان ادراک فرد از موقعیت در زندگی­اش در محیط فرهنگی و نظام ارزشی که زندگی می‌کند و در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و نگرانی‌ها تعریف می‌شود. کیفیّت زندگی سازمان جهانی بهداشت مفهوم گسترده‌ای است که شامل سلامت جسمانی، وضعیت روانی، سطح استقلال، روابط اجتماعی، اعتقادات شخصی و روابط آنها با ویژگی‌های زیست محیطی برجسته می‌باشد (لی[11]،2008: 1207).

      لیو[12] (1976) کیفیّت زندگی را « عنوانی جدید برای مفهوم قدیمی مادی و روانی مردم در محیط زندگی خود» توصیف کرده است و می‌گوید به تعداد همه انسان‌ها می‌توان کیفیّت زندگی را تعریف کرد. او سه رویکرد را در بررسی مفهوم کیفیّت زندگی ارائه می‌دهد:1- تعریف کیفیّت زندگی بر اساس عناصر تشکیل دهنده آن مانند شادکامی، رضایتمندی، ثروت، سبک زندگی و غیره 2-کیفیّت زندگی از راه بکارگیری شاخص‌های عینی و ذهنی اجتماعی مانند تولید ناخالص داخلی، بهداشت، شاخص رفاه، شاخص آموزش و غیره 3- تعریف کیفیّت زندگی ‌بر اساس ‌تعیین متغیرها یا عوامل مؤثر بر کیفیّت زندگی و توجه به زمینه‌ها و شرایطی ‌که درآن، سطح کیفیّت زندگی‌تعیین می‌شود (نوابخش،1391: 68).  

       در ایران برای نخستین بار موضوع کیفیّت زندگی در دومین سمینار ملی رفاه اجتماعی که از سوی دبیرخانه شورای عالی رفاه اجتماعی در سال 1355 برگزار شد مطرح گردیده است. در این سمینار 5 کمیته در زمینه های مختلفی فعالیت داشتند که کمیته سیاست­های رفاهی و کیفیّت زندگی یکی از آنها بوده است (فرخی،1386: 10).

      مطالعات انجام شده در ایران در حوزه کیفیّت زندگی حاکی است که نارضایتی در حوزه امکانات تفریحی، احساس امنیت، خدمات بهداشتی و درمانی و خدمات ارتباطی و حمل و نقل به ترتیب؛ 70 درصد،34 درصد، 50 درصد و 52 درصد است (پوراحمد و همکاران،1390) وکمترین میزان رضایتمندی در متغیرهای دسترسی و هزینه­های مجتمع­های سکونتی قابل مشاهده است (رفیعیان و همکاران،1389). میزان نارضایتی شهروندان در پرند از حمل و نقل عمومی، امنیت شهر، امکانات آموزشی، امکانات و فضاهای ورزشی به ترتیب 44 درصد، 42 درصد، 49 درصد و 51 درصد است ( عباس‎زاده،1390). آمارهای کشورهای خارجی نیز نشان­دهنده قیمت بالای مسکن، ضعف توسعه مرکز خرید و سیستم حمل و نقل عمومی ناکافی و مقرون به صرفه، خدمات نامناسب آموزشی، بهداشتی، امکانات فرهنگی و تفریحی در شهرهای جدید است ( صدیق مصطفی، حجازی[13]،2013: 13).

هم­اکنون با این­که در ایران شهرهای جدید به منظور تمرکززدایی از مادرشهرها ایجاد شده­اند، لیکن به نظر می­رسد که بسیاری از آنها، از جمله شهر جدید صدرا و عالیشهر، نتوانسته­اند در تحقق اهدافی که به آن منظور طراحی شده­اند، موفقیت چشمگیری داشته باشند. از جمله مسائل و مشکلات موجود در این دو شهر، می­توان به نبود اشتغال، جذب و ماندگاری جمعیت، وابستگی به مادر شهر، نبود زیرساخت­ها و تجهیزات شهری، کمبود خدمات درمانی، مشکلات کالبدی و آموزشی، حمل و نقل عمومی، عدم تعلّق  شهروندان و احساس امنیت پایین، بی­هویّتی اشاره کرد که در روند زندگی واقعی شهروندان اختلال ایجاد کرده است. بنابراین برای انجام پژوهش، دو شهر صدرا و عالیشهر برای انجام مطالعه­ای تطبیقی انتخاب شد. صدرا در 25 کیلومتری شیراز با وسعتی 4000 هکتاری و آستانه جمعیتی 200 هزار نفر قرار دارد و عالیشهر در 24 کیلومتری بوشهر با وسعتی 4000 هکتاری و آستانه جمعیتی 100 هزار نفر واقع شده است (شاه­آبادی،1357: 51). مبنای انتخاب این دو شهر برای انجام مطالعه­ای تطبیقی شرایط خاص شکل­گیری عالیشهر در زمان جنگ به دلیل محدودیت توسعه شهری عمودی و افقی در مقایسه با  شرایط سرریز جمعیتی مادر شهر شیراز در زمان ایجاد شهر صدرا و سهولت دسترسی محقق به دو شهر صدرا و عالیشهر است. مسئله اصلی تحقیق بررسی عوامل جامعه­شناختی مؤثر بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیّت زندگی شهری می­باشد که بطور تطبیقی بررسی خواهد شد تا شباهت­ها و تفاوت­های موجود استخراج و تجزیه و تحلیل گردد. 

1-3- ضرورت و اهمیت

      بی‌توجهی در ابعاد مختلف برنامه‌ریزی، سبب مشکلات متعددی درشهرهای جدید شده است که افت کیفیّت زندگی و کاهش میزان رضایت شهروندان از شرایط زندگی را به دنبال داشته است (عباس زاده، 1390: 1). بررسی و شناخت همه­جانبه و دقیق مسائل اجتماعی و فرهنگی و اعمال نتایج آن در شهرهای جدید در حال برنامه‌ریزی، یک ضرورت و یک رسالت بزرگ اجتماعی است (ارجمندنیا، 1369: 51).

نتایج مطالعات کیفیّت زندگی می‌تواند به ارزیابی سیاست‌ها، رتبه‌بندی مکان‌ها، تدوین استراتژی‌های مدیریت و برنامه‌ریزی شهری کمک کرده و درک و اولویت‌بندی مسائل اجتماعی برای برنامه‌ریزان و مدیران شهری به منظور ارتقای کیفیّت زندگی شهروندان را تسهیل سازد. همچنین یافته‌های کیفیّت زندگی می‌تواند برای بازشناسی استراتژی‌های سیاسی قبلی و طراحی سیاست‌های برنامه‌ریزی آینده استفاده شود. علاوه براین، مطالعات کیفیّت زندگی می‌تواند به شناسایی نواحی مسئله‌دار، علل نارضایتی مردم، اولویت‌های شهروندان در زندگی، تأثیر فاکتورهای اجتماعی- جمعیتی بر کیفیّت زندگی و پایش و ارزیابی کارایی سیاست‌ها و استراتژی‌ها در زمینه کیفیّت زندگی، کمک کند (خادم الحسینی و همکاران،1389: 52-51).

      همچنین سنجش میزان رضایت شهروندان از زندگی شهری، نیازی امروزی برای مدیریت شهری است. از طریق سنجش میزان رضایت شهروندان تقابل یا همسویی بین انتظارات شهروندان و

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-21] [ 01:12:00 ب.ظ ]