فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………….. 3
1-2- بیان مسئله……………………………………………………………………………………………. 4
1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش………………………………………………………………………. 7
1-4- هدف و انگیزه……………………………………………………………………………………….. 7
1-5- سؤالات پژوهش……………………………………………………………………………………. 8
1-6- فرضیه های پژوهش……………………………………………………………………………….. 8
1-7- ساختار پژوهش…………………………………………………………………………………….. 9
1-8- اصطلاحات کلیدی……………………………………………………………………………….. 10
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش
2-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………….. 12
2-2- واژه بست……………………………………………………………………………………………. 14
2-3- نامگذاری واژه بست ها……………………………………………………………………………. 16
2-4- کلمه، واژه بست، وند تصریفی………………………………………………………………….. 19
2-4-1- کلمه تمام عیار در مقابل واژه بست………………………………………………………… 20
2-4-2- وند تصریفی در مقابل واژه بست…………………………………………………………… 22
2-5- متغیرهای رده شناختی در مطالعه واژه بست………………………………………………….. 26
2-6- مروری بر پیشینه ی پژوهش…………………………………………………………………….. 31
2-7- موقعیت جغرافیایی مازندران……………………………………………………………………… 38
2-8- تاریخ زبان تبری (مازندرانی)…………………………………………………………………….. 41
2-9- پیشینه ی خط مازندرانی …………………………………………………………………………. 45
2-10- آشنایی کوتاه………………………………………………………………………………………. 47
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
3-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………….. 52
3-2- روش پژوهش………………………………………………………………………………………. 52
3-3- روش تجزیه و تحلیل داده ها……………………………………………………………………. 53
3-4- محدودیتها……………………………………………………………………………………………. 53
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………….. 55
4-2- علامت عطف یا نشانه ی همپایگی ……………………………………………………………. 56
4-3- واژه بست کسره ی اضافه یا /-e/ ……………………………………………………………… 61
4-4- صورت مخفف فعل ربطی « بودن » و « است »……………………………………………… 64
4-5- صورت مخفف (را )………………………………………………………………………………. 67
4-6- الف ندا (-ā)
………………………………………………………………………………………… 69
4-7- صورت مخفف (هم) قیدی………………………………………………………………………. 70
4-8- صورت مخفف من را (مرا)………………………………………………………………………. 71
4-9- شناسه های فعل (واژه بست های فاعلی)…………………………………………………….. 72
4-10- ضمایر پی بستی مفعولی………………………………………………………………………… 75
4-11- حروف اضافه در زبان مازندرانی……………………………………………………………… 77
فصل پنجم: نتایج پژوهش
5-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………….. 81
5-2- خلاصه………………………………………………………………………………………………… 81
5-3- بحث و نتیجه گیری………………………………………………………………………………… 82
5-4- کاربردهای پژوهش………………………………………………………………………………… 83
5-5- پیشنهادات……………………………………………………………………………………………. 83
فهرست واژگان………………………………………………………………………………………………. 84
فهرست منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………. 87
منابع فارسی…………………………………………………………………………………………………… 87
منابع انگلیسی………………………………………………………………………………………………… 91
الفبای آوانگاری………………………………………………………………………………………………. 93
چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………. 94
فهرست جداول
عنوان ……………………………………………………………………………………………………………. صفحه
جدول 2-1…………………………………………………………………………………………………… 26
جدول 4-1…………………………………………………………………………………………………… 72
جدول 4-2…………………………………………………………………………………………………… 73
جدول 4-3…………………………………………………………………………………………………… 74
چکیده :
پژوهش پیش رو واژهبست در زبان مازندرانی را مورد بررسی قرار داده است . واژهبست به واحدی اطلاق میشود که حد واسط تکواژهای آزاد و وابسته است. واژهبستها هم بعضی از خصوصیات واژهها و هم برخی از ویژگیهای تکواژهای وابسته را دارا میباشند. آنها تکیه نمی پذیرند و به تنهایی در ساخت به کار نمیروند ، بلکه از نظر واجی ( آوایی )به یک میزبان وابستهاند . اگر واژهبست به ابتدای میزبان بچسبد ” پیشبست” و اگر به انتهای میزبان بچسبد “پیبست”است. توزیع پی بستها در زبان مازندرانی از پیشبستها بیشتر است. واژهبستها در این زبان پس از فعل، پس از اسم و پس از صفت ظاهر میشوند. کلماتی که در زبان مازندرانی به واژهبست تبدیل میشوند شامل واژههای نقشنما، وجهنما، ضمایر و افعال کمکی هستند که کارکردها و نقشهایی چون نقشنمای اضافه، وصفی، مفعولی و عطفی دارند. بنابراین مطالعهی واژهبستها حوزهی مهمی از زبانشناسی از جمله ساختواژه و نحو را در بر میگیرد.در این پژوهش به بررسی واژهبست در زبان مازندرانی بر اساس الگوهای ردهشناختی آیخن والد (2003) و بیکل و نیکلز (2007) پرداخته شده است .
کلیدواژهها : واژهبست ، وند ، پیبست ، پیشبست ، میزبان.
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1- مقدمه:
امروزه مطالعه زبانها و گویشها از دیدگاههای مختلف حائز اهمیت بسیار است. زبان مازندرانی که در بعضی از نوشتهها تحت عنوان زبان تبری و حتی گاهی اوقات با نام زبان گیلکی آورده شده است،از لحاظ جغرافیایی پراکندگی گسترده و پیچیدهای دارد. اگرچه استفادهکنندگان عمده این زبان در استان مازندران سکونت دارند اما شمار زیادی از آنها در استانهای گلستان، تهران و سمنان نیز به چشم میخورند. این گستردگی جغرافیایی مسلماً بروز گونههای مختلفی را در پی خواهد داشت که ممکن است در بعضی موارد « فهمپذیری متقابل » بین افراد این « زبان منطقهای » را با مشکل مواجه سازد. نکته مهم در اینجا کاهش میزان تنوع گونههای این زبان در اثر بروز فرایند شدید همگرایی به زبان معیار میباشد که خود عمدتاً از سوادآموزی منشاء گرفته است. از لحاظ تاریخی، زبان مازندرانی جزو زبانهای شمال غربی ایران و احتمالاً ادامهی مستقیم زبان پارتی است که خانلری آن را ” پهلوانیک” می خواند و دربارهی آن چنین میگوید :
«پهلوانیک یکی از زبانهای ایرانی میانه است که در دورهی فرمانروایی این سلسله ( اشکانیان ) یعنی از اواسط قرن سوم پیش از میلاد تا ربع اول قرن سوم بعد از میلاد مسیح زبان دولتی و اداری ایران بوده است. نکتهی جالب این است که بررسی این زبان حتی میتواند برای مطالعات زبانشناسی تاریخی مفید واقع شود» (عموزاده، 1381).
1-2- بیان مسئله :
زبان نقش مهمی در ایجاد ارتباط بین انسانها دارد. زبان باعث میشود افکار و تجربیات یک ملت و یک قوم را از نسلی به نسل دیگر منتقل کند. در روی کرهی زمین مردم با زبانهای مختلف صحبت میکنند. زبانهای ایرانی، شاخهی غربی گروه زبانهای هند و ایرانی را تشکیل میدهند. زبانهای هند و ایرانی آغازین خود شاخهای از زبانهای « هند و اروپایی آغازین » به شمار میآیند. زبان هند و ایرانی شاخهای است شرقی در خانوادهی زبانهای هند و اروپایی. کهنترین آثار به جا مانده از زبانهای ایرانی کتیبههای فارسی باستان، یعنی سنگنوشتههای خط میخی مربوط به پادشاهان و رویدادهای سیاسی امپراتوری هخامنشی ( قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد ) و متون اوستایی، یا زبان اوستایی، زبان مقدس زرتشتی یعنی زبان کتاب اوستا است.
گستردگی جغرافیایی ایران زمین و پراکندگی اقوام مختلف در آن سبب رواج و رشد زبانها و گویشهای متنوع و فراوانی در پهنهی این اقلیم رنگارنگ گردیده است به طوری که می توان ایران را ذخیرهای عظیم از میراث فرهنگی کهن دانست. لهجهها و گویشهای گوناگون و پرشمار ایرانی نمونهای بسیار شگرف از پیشینه و اصالت فرهنگ زبانی این سرزمین است. تمامی این لهجهها بسیار زیبا و دلچسب هستند و برای دیگر تیرههای ایرانی جذاب و دوست داشتنیاند. ولی متاسفانه همواره اهتمام لازم برای حفظ و حراست آنها وجود نداشته است تا جایی که به جرات میتوان گفت که بسیاری از ذخایر فرهنگی ایران هنوز بر ما پوشیده مانده است.
همانطور که بشر برای بقای فیزیکی به تنوعات زیستی وابسته است، برای بقای فرهنگی نیز به تنوعات زبانی نیازمند است. زبان ابزاری برای بیان خواستهها، نیازها و عواطف انسانی در بافت اجتماعی است. با گسترش ارتباطات، رشد و شهرنشینی، درگیری در زندگی ماشینی و مهاجرتهای گسترده، گویشها اکنون بیش از هر زمان دیگر در معرض انحطاط و نابودی قرار دارند ( محمود بختیاری 1389: 85- 103 ).
گویشهای ایرانی با چنان سرعتی به سوی نابودی گام برمی دارند که مرگ آنها بر بسیاری از عقاید و رسوم و باورها تاثیر میگذارد. از بین رفتن تنوعات زبانی به منزلهی کاسته شدن از تنوعات فکری در میان جوامع بشری است، زیرا هر زبان ، ابزاری منحصر به فرد برای اندیشیدن و تجزیه و تحلیل جهان پیرامون محسوب میشود. نابودی یک زبان به منزلهی نابودی یک هویت ریشهدار است. طبعاً حذف زبان به همراه حذف فرهنگ میتواند موجب کاهش اعتماد به نفس، کاهش تواناییهای بالقوه افراد و نیز پیچیدهتر ساختن همکاری ها و روابط بین انسان ها برای حل مشکلات مختلف گردد. اکنون وظیفه ماست که این گرانبهاترین میراث نیاکانمان را پاس بداریم، یا دستکم با ثبت و بررسی آنها نامشان را جاودانه سازیم. پاسداری از گویشهای ایرانی، نگهبانی از فرهنگ درخشان ایرانی و پاسداری از چشمههای زلالی است که میتوانند درخت تنومند و پربار زبان فارسی را سیراب سازند.
در ایران علاوه بر زبان فارسی، زبانهای مختلف مانند ترکی، کردی، لری، گیلکی، تالشی، مازندرانی (تبری) و غیره نیز وجود دارند که مردم به آن تکلم میکنند. زبان مازندرانی ( مازنی یا مازرونی یا تبری ) نام یکی از زبانهای ایرانی است که در زیر شاخهی زبانهای کنارهی دریای خزر، از شاخهی زبانهای شمال غربی قرار دارد. این زیر شاخه شامل زبانهای تالشی، مرزندی، گورانی، گیلکی، مازندرانی، برخی زبانهای تاتی و سمنانی است که از دیدگاه تاریخی به زبان پهلوی اشکانی وابستهاند. این زبان مانند زبانهای غربی کشور و گیلان فرهنگ مشترکی دارند و ساختار و گویشهای آنها برگرفته از شاخههای فارسی و زبان آریایی است.
هر بُعد از زبان مازندرانی را می توان به سه دسته یعنی گویش ( غربی) ، گویش ( مرکزی ) و گویش (شرقی) تقسیم کرد. زبان مازندرانی در تمام سطوح ساختاری سه گانه آوایی، واژگانی و نحوی ویژگیهایی دارد که آن را از زبان فارسی معیار امروزی متمایز میسازد و آن را به عنوان یک « زبان » و نه « گویش » مطرح میسازد. پژوهشهای ارزشمندی در رابطه با این زبان صورت گرفته است که هر یک به کشف ابعاد و ظرفیتهای گوناگون این زبان اشاره داشتهاند. در این حوزه، آن چه تاکنون به صورت تحقیقی جامع مورد بررسی قرار نگرفته است، جایگاه « واژه بست » در زبان مازندرانی میباشد. واژهبستها تک واژهای دستوری هستند که کاربرد مستقل ندارند و همانند وندها به کلمه بعد از خود میچسبند اما برخلاف وندها جزء ساخت این کلمهها محسوب نمیشوند و با پیوستن به واژهی پایهی خود دارای نقش میشوند. واژهبستها و بخصوص واژهبستهای ضمیری از عناصری هستند که در اکثر زبانهای ایرانی و از جمله زبان مازندرانی یافت میشوند و از ویژگیهای واجی، صرفی و نحوی برخوردارند. واژهبستها در زبان مازندرانی اغلب پس از فعل و پس از اسم ظاهر میشوند.
1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش :
زبان مازندرانی نیز به عنوان یکی از اصیلترین زبانهای ایرانی توسط بسیاری از افراد شمال کشور به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. لذا بررسی دقیق ابعاد مختلف این زبان حائز
موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-21] [ 01:35:00 ب.ظ ]