طفل طبیعی بوجود آمده و خود دربوجود آمدنش هیچ دخالتی نداشته است می گردد . در بسیاری از نظام های حقوقی جهان، بین حقوق و تکالیف طفل متولد از رابطه ی جنسی نامشروع و طفل متولد از رابطه جنسی مشروع تفاوت هایی قایل شده اند .در سیستم حقوقی ایران که بر گرفته از شرع انور اسلام وقواعد فقه امامیه می باشد ، نیز این تفاوت ها موجود و دارای آثار متعدد حقوقی است . اما همانگونه که می دانیم ، حقوق تنها در مواد قانون خلاصه نمی شود و آن چه در قانون بعنوان حقوق و تکالیف اشخاص آمده است ، در واقع تمام آن چیزی نیست که اشخاص می توانند بر عهده بگیرند یا مستحق آن می باشند وبه همین جهت است که قانون ما نیز در جاهای مختلف ، دادرس را در مقام رفع تنازع ، در صورت نقص یا عدم متن قانونی ، به رجوع به منابع فقهی و
فتاوی معتبر ، رهنمون می سازد .[1] طبق اصل 12 قانون اساسی و ماده واحده قانون اجازه رعایت احوال شخصیه
ایرانیان غیر شیعه ، نسبت به احوال شخصیه و حقوق ارثیه و وصیت ایرانیان غیر شیعه ، محاکم باید قواعد و عادات مسلمه متد اوله در مذهب آنان را جز در مواردی که مقررات قانون راجع به انتظامات عمومی باشد رعایت نمایند و همانگونه که می دانیم حداقل یک چهارم جمعیت کشور مسلمانان اهل سنت هستند.
با توجه به مطالب فوق سعی ما در این تحقیق بر آن است که علاوه بر مراجعه به متون قانونی و تحقیقات ونوشتارهای نویسندگان حقوقی ، تا حد امکان مسایل مختلف فقهی و حقوقی نسب مشروع و طبیعی (نامشروع) را از لابه لای کتب فقهی و فتاوی معتبر موجود، استخراج نماییم و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم .
بنابراین جهت بررسی تمام جوانب نسب مشروع و نسب طبیعی در بخش اول این تحقیق به شناسایی نسب می پردازیم که شامل دو فصل است . در فصل اول تعریف و ماهیت نسب و در فصل دوم اقسام نسب مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در بخش دوم آثار واحکام نسب شامل دو فصل ، فصل اول آثار و احکام نسب مشروع و فصل دوم آثار و احکام نسب طبیعی را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم .
روش تحقیق :
روش تحقیق به صورت استدلالی و تحلیلی و کتابخانه ای می باشد و در تحقیق سعی شده که با استفاده از روش های فقهی وشیوه های متداول در استنباط و استخراج احکام ، حکم شرعی موضوع استنباط گردد و همچنین به قانون رجوع شده و حکم موضوع را با استفاده از قوانین موجود بخصوص قانون مدنی که از نظریه مشهور فقها تبعیت کرده بدست آورده، و در عین حال نظریه فقیهان هم آورده شده است .
هدف تحقیق :
این تحقیق هم هدف علمی دارد و هم کاربردی و مورد ابتلاء جامعه خصوصاً محاکم قضائی و اداری است وچون قانونگذار درخصوص موضوع تحقیق به بسیاری از سؤالات پاسخ نداده و احکام آنها را بیان نکرده لذا انجام تحقیق را ضروری کرده است .
فرضیه ها :
1-احکام نسب طبیعی مثل نسب مشروع است مگر اینکه بر تفاوت آن نصی وجود داشته باشد.
2-اصل بر اختلاف احکام نسب مشروع ونسب طبیعی است و موارد اتحاد احتیاج به نص دارد .
3-درصورت تعارض بین نسب طبیعی و نسب مشروع تقدم با نسب طبیعی است.
4-درصورت تعارض بین نسب طبیعی و نسب مشروع تقدم با نسب مشروع است و احکام نسب مشروع در موارد تعارض بار می گردد.
مشکلات و موانع تحقیق :
هر تحقیقی با توجه به عمق مطالب ، دارای یکسری مشکلات و موانع می باشد لذا این تحقیق نیز از این قاعده کلی
مستثنی نبوده و دارای یکسری مشکلات و موانع می باشد که مهمترین آنها عبارتند از: عدم همکاری برخی از کتابخانه ها ، در اختیار نداشتن بعضی از منابع واینکه اکثر منابع عربی بوده و نیاز به ترجمه داشته و در ترجمه ممکن است مقصود کامل نویسنده ی متن بیان نشود.
پیشینه تحقیق :
درخصوص نسب طبیعی و نسب مشروع تحقیقات زیادی انجام شده لیکن تحقیقی تطبیقی بین فقه اهل سنت و فقه امامیه مشاهده نشده و بنظر می رسد که این تحقیق کار جدیدی باشد و از طرفی درخصوص تعارض بین نسب طبیعی ونسب مشروع واحکام آنها تحقیقی مشاهده نشده است .
بخش اول: شناسایی نسب
درجهان حقوق ، وجود و اثبات حق با هم رابطة نزدیک دارد. به ویژه ، در امور پنهانی که در دیدگاه عمومی رخ نمی دهد و تنها دو طرف دعوا از حقیقت آگاهی دارند، این رابطه آشکارتر به چشم می خورد. نسب نیز یکی از این امور است . حال سؤال این است که نسب یعنی چه ؟ شناسایی نسب ، موضوع این بخش را تشکیل
می دهد که در فصل اول تعریف و ماهیت نسب و در فصل دوم اقسام نسب را بررسی می نماییم .
فصل اول :تعریف وماهیت نسب
در قانون مدنی ایران نسب ،تعریف نشده و ماهیت آن بیان نگردیده، ولی علمای حقوق کوشش کرده اند که سکوت قانونگذار را جبران نمایند .لذا در محبث اول تعریف نسب و در مبحث دوم ماهیت نسب را بررسی خواهیم کرد.
مبحث اول :تعریف نسب
نسب در لغت به معنی نژاد واصل و خویشاوندی است .[2]
قانون مدنی نسب را تعریف نکرده ، لیکن باب اول از کتاب هشتم جلد دوم (مواد 1158تا 1167) را به عنوان « درنسب » به آن اختصاص داده است .
علمای حقوق نیز تعاریف تقریباً مشابهی را برای نسب ارائه داده اند برخی از حقوقدانان نسب را چنین تعریف نموده اند .« نسب عبارت است از رابطه ای خویشاوندی بین دو نفر که یکی از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالثی باشند. » [3] و به تعبیر دیگر « نسب علاقه ای است بین دو نفر که به سبب تولد یکی از آنها از دیگری یا تولدشان از شخص ثالثی حادث می شود.»[4] و همچنین «نسب رابطه خونی وحقوقی است که پدر و
مادر را به فرزندان آنان مربوط می کند.» [5]
یکی دیگر از علمای حقوق بیان می نماید: « نسب به معنی قرابت وخویشاوندی است و امری است که به واسطه انعقاد نطفه از نزدیکی زن و مرد به وجود می آید . از این امر رابطه طبیعی خونی بین طفل و آن دو نفر که یکی پدر و دیگری مادر باشد موجود می گردد.»[6]
البته اکثر اختلاف نظرها درتعریف نسب در معنای عام آن است . نسب در معنی عام مترادف با قرابت نسبی است و رابطه طبیعی و خونی بین کلیه خویشاوندان نسبی خط مستقیم با خط اطراف را در بر می گیرد. اما نسب به معنی خاص عبارت است از رابطه پدر و فرزندی یا مادر فرزندی و به دیگر سخن، رابطه طبیعی و خونی میان دو نفر است که یکی بطورمستقیم (بدون واسطه) از صلب یا بطن دیگری به دنیا آمده است .[7]
اما بعضی نسب را عرفاً ولغتاً رابطه ای می دانند اعتباری که از پیدایش یک انسان از نطفه انسان دیگری انتزاع می شود .[8]
درفقه هم فقیهان تعریف جامع وکاملی از نسب ارائه نکرده اند و حتی به ندرت بعضی از فقیهان نسب را تعریف کرده اند .
مرحوم صاحب جواهر در تعریف نسب می گوید: « هواتصال بالولاده بانتهاء احد هما الی الآخر کالأب و الابن أو بانتها ئهما الی ثالث .»[9] یعنی نسب عبارت از منتهی شدن ولادت شخصی به دیگری مانند پدر و پسر یا انتهای ولادت دو شخص به ثالث (مانند منتهی شدن دو برادر به پدر)
مبحث دوم : ماهیت نسب
همانگونه که در مبحث اول بیان شد، از نسب تعاریف کم و بیش مشابهی ارائه شده است. در تعاریف مذکور نسب را به امر حاصل از انعقاد نطفه زن و مرد بیان کرده اند اما مشخص نکرده اند که این امر ، یک رابطه اعتباری و قراردادی است یا تکوینی و واقعی . به عبارت دیگر تعاریفی که حقوقدانان از نسب ارائه
کرده اند هیچ کدام حقیقت و ماهیت نسب را بیان نکرده اند که چرا به وسیله ولادت یا رابطه طبیعی ، فرزند به پدر و مادر منتسب میشود و ملاک این کار چیست ، آیا این ملاک ناشی از اعتبار و قرارداد است تا قابل تغییر به وسیله قانونگذار باشد یا اینکه این ملاک ، تکوینی و واقعی است و چاره ای نیست و قابل نفی و اثبات بوسیله هیچ کس نیست و فقط برخی از آثار جزئی آن به خاطر برخی مصالح ضروری بوسیله قانونگذار به ندرت قابل تغییر است .[10]
علت این تفاوت آن است که اگر ماهیت نسب را رابطه ای اعتباری و قراردادی بدانیم ، آن گاه چگونگی احراز وجود این رابطه و آثاری که از وجود آن ایجاد می گردد، بی شک تابع همان قراردادی است که بر اساس آن نهادی به نام نسب را اعتبار کرده ایم . حال آنکه درصورتی که ماهیت نسب را امری تکوینی و واقعی بدانیم، با پدیده ای عینی وخارجی روبرو هستیم که بلکه ملزم به انطباق نظرات خود با این امر واقعی و ترتب آثار متناسب با ذات این امر تکوینی می باشیم . برخی از پژوهشگران [11]معتقدند که ماهیت نسب از سوی شارع یاقانونگذار تعریف نشده وبنابراین مقنن دررابطه با حقیقت وماهیت نسب از عرف پیروی می کند . به عبارت دیگر ، این دسته از پژوهشگران معتقدند با آن که نسب را نمی توان امری دارای ماهیت اعتباری محض و فاقد هر گونه وجود حقیقی دانست، اما درهر حال در مورد نسب ، به اصطلاح اصولی حقیقت شرعیه ای وجود ندارد. [12]بنابراین نظر، نسب در شرع وقانون دارای ماهیت و واقعیت اعتباری است و شرع هر آنچه را که عرف منشأ اعتبار رابطه ی نسبی بداند ، به عنوان منشأ ایجاد این رابطه می پذیرد.این عده نسب پدری را به طور جداگانه از نسب مادری مورد بحث قرار می دهند. به نظر این عده چون از نظر پزشکی منشأ پیدایش و ماده ی سازنده ی جنین از طرف جنس مذکر (پدر) همان اسپرم موجود در منی مرد است ، بنابراین عرف نیز معیار و ملاک نسب و ارتباط بین دو انسان را پیدایش یکی ازدیگری می داند و این امر واقعی وتکوینی را نسب
می نامند. مستند روایی و قرآنی این افراد نیز، آیاتی نظیر آیه 54 سوره مبارکه فرقان است که میفرماید: « وهو الذی خلق من الماء بشراً فجعله نسباً وصهراً …» بر اساس این نظریه ، این اعتبار عرف ، منشأ واقعی دارد . یعنی به رغم آن که ماهیت وحقیقت نسب امری اعتباری است ، اما این اعتبار از یک امر واقعی و تکوینی منشأ گرفته است . در اصطلاح به چنین امور اعتباری که خود از واقعیت یا واقعیت هایی نشأت می گیرند، اعتبارات نفس الامری می گویند . بنابراین به نظر این عده ، نسب ازاعتبارات نفس الامری است.[13] این پژوهشگران در مورد منشأ انتساب فرزند به مادر نیز همین شیوه استدلال را به کار می برند، با این تفاوت که درمعیار پیدایش فرزند از ناحیه مادر میان طرفداران این نظریه اختلاف وجود دارد . عده ای [14]معتقدند که ملاک انتساب فرزند به مادر «زاییدن » است . این گروه معتقدند : در لغت و همین طور در عرف ، مادر یا والده به شخصی اطلاق میشود که کسی را می زاید ودیگری از او متولد می شود ، بنابراین زنی که
موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-21] [ 02:20:00 ب.ظ ]