استاد راهنما :

دکتر علی ایمان زاده

استاد مشاور:

دکتر ناصرالدین حسن زاده

 

خرداد 1394

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود (در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است) تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

چکیده

      در جامعه کنونی مباحث پیرامون دین و اعتقاد و عدم اعتقاد به دین بسیار مطرح و مورد بحث قرار می گیرد، تا آنجا که برخی دین را طرد و برخی کاملاً بدان اعتقاد دارند،در ذیل دو عنوان پساساختارگرایی و سنت گرایی مورد نظر ما قرار گرفته اند. این مسئله مطرح می گردد که امکان و ماهیت علم دینی در تلقی سنت گرایی و پساساختارگرایی چگونه است و با مطالعه تطبیقی به این موضوع پرداخته شد. نظریات سنت گرایانی چون رنه گنون، فریتیوف شوان و سید حسین نصر مورد بررسی قرار گرفت که سنت را پیوند الهی می دانند و تمام امور را به سنت الهی ارتباط می دهند و مباحثی چون علم مقدس، حکمت خالده، وحدت متعالی ادیان، کثرت گرایی دینی و گرایش به عرفان و تصوف به عنوان مهمترین مسائل سنت گرایان به شمار می روند. با توجه به این مباحث سنت گرایان علم دینی را مورد تأیید و پذیرش قرار می دهند. پساساختارگرایانی چون ژیل دلوز، میشل فوکو، ژان فرانسوا لیوتار و ژاک دریدا با طرح مسائلی چون نفی فراروایت ها، نام گرایی، بازی های زبانی، کثرت گرایی و ساختارشکنی به نفی هرگونه ساختار ثابت و معین می پردازند و با ساختارهای ثابت که دین هم یکی از آنان به شمار می رود مخالفت نموده اند. فهرست تقدیم. ‌أ سپاسگزاری. ‌ب چکیده ‌ج فصل اول کلیات پژوهش.. 1 مقدمه 2 طرح مسئله 2 ضرورت و اهداف تحقیق. 7 هدف اصلی و اهداف جزئی. 9 هدف اصلی. 9 اهداف جزئی. 9 سؤالات تحقیق. 9 سؤال اصلی. 9 سؤالات جزئی. 9 روش تحقیق. 9 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات.. 10 نتیجه گیری/تأیید. 10 سابقه تحقیق. 10 فصل دوم معناشناسی.. 13 مقدمه 14 مفهوم علم دینی. 14 تعاریف مختلف علم و دین. 19 تعاریف علم. 19 تعاریف دین. 21 علم دینی. 23 1-رویکردها در باب امکان علم دینی. 25 1-1-رویکرد حداقلی. 25 برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید   1-2- رویکرد حداکثری. 25 2-  مؤلفه های علم در فرهنگ دینی. 25 3- محورهای اساسی علم دینی. 27 4- معیار صحت علم دینی. 28 4-1-  حقیقت گرایی. 28 4-2-  حقانیت و کارایی در جهت الهی. 28 نظریه های علم دینی. 31 1-  اخذ نظریه های جهان شمول از دین و جهت دهی دین به علم. 31 2-  نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت.. 32 3- توجه به مراتب طولی عقل در درک حقایق عالم و تلازم همه جانبه عقل و نقل. 32 4- نظریه گزیده گویی دین. 32 مفهوم سنت گرایی. 33 مفهوم پساساختارگرایی. 35 فصل سوم امکان علم دینی از دیدگاه  سنت گرایان. 39 مقدمه 40 فیلسوفان سنت گرا 41 1 – رنه گنون. 41 2 – فریتیوف شوآن. 42 2-1- حکمت خالده از نظرشوآن. 42 2-3- وحدت باطنی و کثرت ظاهری ادیان. 43 2-4-  حکمت جاویدان اصیل. 43 3-  سید حسین نصر 45 3-1-  سنت گرایی علم دینی سیدحسین نصر 45 3-2- نقدتجددگرایی نصر 48 امکان علم دینی از نظر سنت گرایان. 49 اصول سنت گرایان. 51 1- علم مقدس.. 51 1-1- تقسیم بندی علوم سنتی. 52 1-1-1- علم قدسی. 52 1-1-2- علم مقدس.. 52 1-2-ابعاد  علم قدسی. 52 1-2-1- بعد ثبوتی. 52 1-2-2- بعد اثباتی. 52 2 – حکمت خالده 57 3-  وحدت متعالی ادیان. 60 فصل چهارم امکان علم دینی  از دیدگاه پساساختارگرایان. 62 مقدمه 63 فیلسوفان پساساختارگرا 66 1-ژیل دلوز 66 1-1- کثرت گرایی عرضی دلوز 67 2 – میشل فوکو. 68 3 – ژان فرانسوا لیوتار 70 3-1- بازی های زبانی لیوتار 72 3-2- پایان فراروایت ها افول پروژه های رهایی و نظم لیوتار 73 3-3- سیاست، نظریه سیاسی و ایدئولوژی. 74 3-4-  نام گرایی لیوتار 74 4 – ژاک دریدا 76 4-1- ساختارشکنی. 77 پساساختارگرایی و روش.. 79 اصول پساساختارگرایی. 80 1 – نفی فرا روایت ها 80 2 – نام گرایی. 84 3 – بازی های زبانی. 86 4 – کثرت گرایی. 89 5-  ساختارشکنی. 93 فصل پنجم  مطالعه تطبیقی امکان علم دینی از نظر سنتگرایان و پساساختارگرایان. 96 مقدمه 97 1 – معنای علم در علوم سنتی و علوم پست مدرن. 104 2-  تفاوت دیدگاه های سنتی و پست مدرن در علوم 106 2-1-  تفاوت در جایگاه امر مقدس.. 106 2-2-  تفاوت در نحوه نگرش به سلسله مراتب هستی. 106 2-3-  تفاوت در هدف.. 107 2-4-  تفاوت در زبان. 107 3 – تفاوت های جهان بینی سنت گرایی وجهان بینی علمی پست مدرن. 108 3-1- محورهای عمده تعارض جهان بینی سنتی و پست مدرن. 108 3-1-1-  تفاوت در جایگاه روح و ماده 108 3-1-2-  تفاوت در نحوه نگرش نسبت به انسان. 108 3-1-3-  تفاوت در تصویر پایان عالم. 109 3-1-4-  تفاوت در معناداری جهان. 109 3-1-5-  تفاوت در تعلق انسان به جهان. 109 4-  اخلاق علمی در نظر سنت گرایان و پساساختارگرایان. 110 نقد های سنت گرایان به علم جدید. 114 فصل ششم نتیجه گیری و پیشنهادات.. 116 مقدمه 117 پیشنهادات پژوهشی. 123 محدودیت های پژوهش.. 123 فهرست منابع. 124 منابع لاتین. 132

مقدمه

وقتی سخن از معنا و امکان علم دینی به میان می آید، اولین مطلب این است که مقصود از علم در تعبیر علم دینی چیست. وقتی نگاهی به تاریخ تحولاتی که پیرامون مفهوم علم رخ داده، می افکنیم، با طیفی از آراء و اندیشه ها و کاربردهای مختلف این واژه مواجه می شویم، به طوری که گاه تنوع کاربردی واژه به حدی است که گویا این واژه یک مشترک لفظی است. برای اینکه گرفتار این تشتت نشویم، دو تلقی در باب امکان علم دینی را در نظر می گیریم و به مطالعه تطبیقی آنها می پردازیم، دو تلقی سنت گرایی و پساساختارگرایی در باب امکان علم دینی را مورد بررسی قرار می دهیم. سنت گرایی یکی از جریانات اساسی روزگار ماست که نه تنها نمی توان آن را نادیده گرفت چرا که سنت گرایان چیزی را خارج از چارچوب سنت نمی دانند و همه تأملات خود را در این راستا تبیین می کنند. پساساختارگرایی به مجموعه‌ای از افکار روشنفکرانه فیلسوفان اروپای غربی و جامعه‌شناسانی گفته می‌شود که با گرایش فرانسوی، مطلب نوشته‌اند. تعریف دقیق این حرکت و تلخیص آن کار دشواری است ولی به شکل عمومی می‌توان گفت که افکار این دانشمندان، توسعه و پاسخ به ساختارگرایی بوده‌ است و به همین دلیل پیشوند «پسا» را به آن اضافه کرده‌اند.

طرح مسئله

اگر چه در طول تاریخ بین یافته های علمی بشر آموزه های دینی- اعم از ادیان الهی و غیر الهی – گاه اختلافات و تعارضاتی مشاهده می شده، اما تا پیش از دوره تمده جدید غربی، هیچگاه جریان علم و جریان دین به عنوان دو جریان رقیب و متعارض شناخته نمی شد. با تحولاتی که از دوره رنسانس شروع شد و به شکل گیری تمدن جدید و مدرنیته انجامید. بسیاری از پیشگامان علم نوین- همچون رابت بویل، نیوتن و لایب نیتس نه تنها بین علم و دین تعارضی نمی دیدند بلکه اساساً نظریان جدید علمی خود را به گونه ای مطرح می کردند که لااقل از نظر خود به تقویت نگاه دینی به عالم منجر شود، اما از طرفی ضعف نگاه فلسفی که از ابتدای رنسانس دامن گیر تفکر جدید شده بود و نیز ضعف کلیسا در مواجهه معقول و عمیق با پیشرفت های علمی، و از طرف دیگر نقش آفرینی علوم جدید در دستیابی روز افزون به تکنولوژی هایی که روال زندگی دنیوی را تسهیل می نمود، به شکل گیری جریان «علم زدگی» انجامید. با این حال از آنجا که از سویی دینداری و پرستش در فطرت آدمیان نهاده شده و اعراض کامل از آن ممکن نیست، و از سوی دیگر، علم جدید از عهده پاسخگویی به پاره ای از نیازهای مهم انسان بر نیامده و بلکه خود مشکلات جدیدی را در عرصه حیات انسانی پدید آورد، امروزه شاهد نوعی بازگشت دوباره به دین هستیم. (سوزنچی،1389، صص.1-2). در مورد علم و منظور از آن در این بیان و بر اساس برآیند تعاریف ارائه شده، مراد از علم معرفت و یا شیوه علمی نیست  بلکه مراد از آن، دانشی است که به صورت گزاره های منطقی در خصوص موضوع معینی سامان یافته است. البته این مفهوم می تواند شامل علومی از نوع تجربی- طبیعی و انسانی و فراتجربی باشد. مراد از دین در مفهوم علم دینی، مجموعه آموزه های فرابشری مقدسی است که در قالب باورها، اعمال و اخلاقیات درآمده و مجموعه آن، سنت های دینی متعارف را پدید آورده است. البته در این پژوهش و بر مبنای نظر سنت گرایان دین شامل تمام ادیان موجود چه ادیان ابراهیمی و چه ادیان غیرآسمانی می شود. در مورد مفهوم علم، اختلاف نظر های بسیار وجود دارد. کسانی که طبع و مزاج فلسفی ندارند به ماهیت علم نمی پردازند، یعنی میان ماهیت و وجود علم تفاوت نمی گذارند و علم را عین چیزی می انگارند که در کتاب های علمی موجود است. البته آنچه در کتب و مقالات علمی وجود دارد علم است، مطالب این کتاب ها را ظاهراً می توان آموخت و فراگرفت. ولی صاحب نظرانی هستند که می گویند حوزه نشر آموزش و پژوهش این علوم، عالم خاصی است. به نظر این محققان، تحول از مرحله تاریخ علم به مرحله دیگر با «انقلاب» صورت می گیرد. در دوره رنسانس این انقلاب بسیار اساسی و عمیق بود، زیرا علم صرفاً متحول نمی شد، بلکه مقامی پیدا می کرد که قبلاً نداشت. نکته این نیست که در گذشته علم عزیز و محترم نبود و مردمان در پرتو آن راه نمی جستند، بلکه نکته اینجاست که اتفاقاً در دوره جدید، علم حرمت بیشتر پیدا نکرد، بلکه با تبدیل شدن به پژوهش، عین قدرت و منشائیت اثر شد. (داوری اردکانی،1378 ، ص. 106). هر مکتب فلسفی، روش خاص خود را در باب امکان علم دینی در پیش می گیرد که متناسب با ویژگی های منحصر به فرد همان مکتب است. جریان سنت گرایی را رنه گنون[1] فیلسوف فرانسوی تاسیس کرد و با مطالعات فریتیوف شوآن[2] توسعه یافت و به گفتمان و جریان فکری خاصی بدل شد. در حال حاضر سید حسین نصر شاخص ترین چهره این جریان است. در این دیدگاه سنت وسیله رسیدن انسان به خدا و شامل مبانی مابعدالطبیعه و یا وجود شناسی، انسان شناسی، اخلاق و خداشناسی است. در قلب تمام سنن، حکمت خالده وجود دارد، بر خلاف نظرشوآن که حکمت خالده را با مابعدالطبیعه مترادف و مابعدالطبیعه را علم به حقیقت الحقایقی می داند که تنها از طریق تعقل قابل حصول است، نه از راه عقل جزیی. (امامی جمعه،طالبی،1391، ص. 37). در سنت گرایی دو امر بیشتر نمود دارد: 1- علم مقدس  2- حکمت خالده علم مقدس یا علم قدسی یکی از محوری ترین اصول سنت گرایی است که با دیگر مبانی و دیدگاه های سنت گرایی در ارتباط و پیوند عمیق است. در دیدگاه سنت گرایان، علم اعلی یا مابعدالطبیعه به مفهوم سنتی آن به رسمیت شناخته می شود که به مبدأ الهی و تجلیات آن می پردازد. این همان علمی است که به بالاترین معنای آن می توان از آن به علم مقدس تعبیر کرد. به این علم – که در اعماق وجود انسان و نیز در قلب تمام ادیان راست آئین و اصیل نهفته است – می توان به مدد عقل رسید. این معرفت اصیل ذاتاً ریشه در امر مقدس دارد، چرا که از آن حقی صادر می شود که پدید آورنده این امر مقدس بما هو مقدس است. معرفتی که عین وجود و وحدت آفرین است، چون سرانجام از دوگانگی میان ذهن و عین در وحدت مطلق فراتر می رود. آن وحدت مطلقی که سرچشمه هر امر مقدسی است و تجربه امر مقدس است که کسانی را که شایستگی لازم را دارند، به ساحت آن وحدت هدایت می کند. (فکری ،1391، صص. 30-29). نصر رد پای حکمت جاوید را در اندیشه حکیمان مسلمان به وضوح نشان می دهد. او منبع این حقیقت یگانه را که شکل های مختلفی متجلی می شود، همان «دین حق می داند» و معتقد است باید آن را در تعالیم پیامبران باستان که سلسله آن به حضرت آدم علیه السلام می رسد، جستجوکرد و هرمس همان ادریس نبی و پدر فیلسوفان است. سهروردی اصطلاح حکمت الهی یا حکمت اللدنیه را در همان معنایی که از صوفیا استفاده می شود، به کار می برد. ملاصدرا نیز معرفت حقیقی را عین حکمتی ازلی می دانسته که از آغاز تاریخ بشر موجود بوده است . (امامی جمعه،طالبی،1391،صص. 45-44). در طول تاریخ تفکر بشری، همواره بین گونه های مختلف باورهای آدمی همانند دین و فلسفه و… نوعی رابطه و نسبت وجود داشته و این رابطه، مورد تأمل متفکران قرار گرفته است. یکی از مهمترین این تعاملات، برخورد میان باور ها و آموزه های علمی و باور های دینی است. مطالعه تاریخ تکوین علم نشان می دهد که علم جدید در یک بستر و زمینه دینی شکل گرفته است. اما به تدریج نگرش دینی به عالم و پدیده های آن از جمله انسان، از محیط های علمی رخت بر بست، به گونه ای که در نیمه اول قرن بیستم، طرح دیدگاه های دینی در محافل آکادمیک، خلاف عرف و مد تلقی می شد. با این همه از نیمه دوم قرن بیستم به بعد، به ویژه از اوایل دهه 1970 شماری از دانشمندان علوم فیزیکی و زیستی تمایلات و گرایشات دینی خود را آشکار ساخته اند و کنفرانس های مشترکی نیز بین دانشمندان، فلاسفه برگزار شده است. تا آنجا که به رابطه علم و دین و به خصوص نسبت علم و اندیشه اسلامی مربوط می شود. (لطیف پور،عروتی موفق، 1389، ص. 140 ). در فلسفة علم دینی، از مباحثی نظیر ماهیت، هویت، معیار، امکان تصوری (معنا داری عنوان علم دینی) امکان تصدیقی، مبانی(هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی، دین شناختی و…)، منابع (مصادر)، روش، موضوع، ساختار، قلمرو، انواع و مراتب، غایت، کارکرد، فرایند و عوامل دخیل در تکون و تکامل علم دینی، (نظریة تحول علم، علل و عوامل و انواع تحول واقع و متوقع در علم دینی)، تفاوت علم دینی و علم سکولار، انواع یا مراتب علم دینی، جایگاه آن در هندسة معرفت دینی و نسبت و مناسبات علم دینی با دیگر معرفت‌ها، سخن گفته می‌شود. (رشاد، 1387، ص. 9 ). به تعبیر دیگر، لااقل در فضای بحث از علم دینی، دو تصور می تواند محل بحث باشد : یکی «علم دینی» به معنای «گزاره های معرفت بخش دینی» و دوم « علم دینی» به معنای « یک رشته علمی» و «یک مجموعه معرفتی مشخص که به نحوی «دینی» باشد»، مانند «روانشناسی دینی» یا «اقتصاداسلامی». (سوزنچی، 1389، ص. 16 ).

 

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1398-06-28] [ 03:08:00 ق.ظ ]