پایان نامه درباره انحلال قرارداد/:تسلیم و تسلّم در لغت
تسلیم و تسلّم در لغت
تسلیم در لغت به معنای واگذار کردن و سپردن[1] هم چنین به معنای سپردن ودیعه را به صاحبش نیز آمده است.[2]
در ماده 367 قانون مدنی نیز «تسلیم» این گونه تعریف شده است: «تسلیم عبارت است از دادن مبیع به تصرف مشتری به نحوی که متمکن از انحاء تصرفات و انتفاعات باشد».
در معنای اصطلاحی تسلیم بیان گردیده است: «تسلیم در عقد معوض عبارت است از این که یکی از طرفین دیگری را بر مالی که به او منتقل کرده است، مستولی نماید و به عبارت دیگر عبارت است از تمکن یک طرف از تصرف یا قراردادن مورد معامله در اختیار طرف دیگر.[3]
قرار گرفتن مال، تحت اختیار متعهد له یا نمایندۀ قانونی او به گونهای که متعهدله توانایی انحاء تصرفات و انتفاعات از مورد تسلیم را داشته باشد، از عناصر اصلی تسلیم به شمار میرود.[4]
قراردادن مورد تسلیم در تحت اختیار متعهدله اَشکال گوناگونی دارد که میتواند ناشی از عرف عادت مردمان هر منطقه و یا ارزش مالی موضوع تعهد و یا … باشد.
به طوری که ممکن است در برخی موارد توجه متعهدله به این که مال تحت اختیار وی قرار گرفته
است لزومی نداشته باشد.هم چنان که در مورد تسلیم اشیائی مانند شیر و روزنامه پشت درب منازل که در بسیاری از کشورها مرسوم میباشد مصداق مییابد. ولی در برخی موارد آگاه کردن متعهد له از جریان تسلیم از اهمیت برخوردار است و در برخی موارد آگاه کردن در اوضاع و احوال خاص و مناسب ملاک عمل میباشد. به نظر میرسد دو واژه تسلّم و قبض مشترک معنوی هستند هم چنان که تسلیم و اقباض این گونهاند.[5]
تسلّم نیز به معنای پذیرفتن و گرفتن به کار رفته است.[6] رابطه تسلیم و تسلّم یک رابطه دو سویه است به این معنا که تسلّم نتیجه و پایان تسلیم متعهد است ذیل ماده 367 قانون مدنی نیز تسلّم یا همان قبض را این گونه تعریف کرده است: «… و قبض عبارت است از استیلاء مشتری بر مبیع.»
قبض مصدر ثلاثی مجرد از قبض یقبض میباشد که به معنای گرفتن (با تمام کف دست) جمع و بسته شدن و گرفتگی(در مقابل بسط) همچنین استیلاء بر مال به گونهای که اختیار آن به دست شخص باشد.
[1] ـ محمد معین، فرهنگ معین، (امیر کبیر، تهران، 1371، چاپ هشتم)، ج1، ص1082.
[2] ـ علی اکبر دهخدا، فرهنگ دهخدا، (دانشگاه تهران، تهران، 1373، چاپ اول)، ص5891.
[3]ـ محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، (گنج دانش، تهران، 1378، چاپ اول)، ج2، ص1220.
[4]ـ همو، دائرهالمعارف حقوق مدنی و تجارت، (پیشین)، ص676.
[5]ـ همو، مبسوط در ترمونولوژی، (پیشین)، ص2864.
[6]ـ علی اکبردهخدا، فرهنگ دهخدا، (پیشین)، ص5890.
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه: