همه چیز مرتب و کامل است)

چکیده

هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه رهبری معنوی و هوش اخلاقی با تعهد سازمانی در بین کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در سال 1392می باشد.روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی
می باشد. جامعه مورد مطالعه،شامل تمامی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در سال 1392
می باشد.با توجه به اینکه تعداد کل کارکنان 200نفر می باشد، حجم نمونه با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی ساده132 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این تحقیق شامل سه پرسشنامه هوش اخلاقی کیل و جوردن (2011) ، تعهد سازمانی آلن و مایر(1991) و رهبری معنوی فرای و همکاران (2005) بوده است.جهت تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است که نتایج نشان داد : بین ابعاد رهبری معنوی و هوش اخلاقی با تعهد سازمانی رابطه وجود دارد.ابعاد رهبری معنوی و ابعاد هوش اخلاقی قادر به پیش بینی تعهد سازمانی می باشند. ضمن اینکه در بین متغیرهای ابعاد رهبری معنوی و ابعاد هوش اخلاقی، متغیر توانایی در بخشش اشتباهات دیگران نسبت به دیگر متغیرها پیش بینی کننده قوی تری برای تعهد سازمانی می باشد.

کلید واژه ها : هوش اخلاقی، رهبری معنوی، تعهد سازمانی

1-1-مقدمه

تعهد را می توان پذیرش پیمان و قرارداد دانست که فرد خود را ملزم به انجام آن می داند. موضوع تعهد در دو دهه اخیر توجه قابل ملاحظه ای را در مطالعات سازمان به خود جلب کرده است . مدیران باید به شیوه ای عمل کنند که کارکنان با شوق وعلاقه کار کنند ونسبت به سازمان خود متعهد باشند (کشاورز، 1387). مطالعات مختلف در سازمان های صنعتی، نظامی و آموزشی و کاری نشان می دهد، برای اینکه کارکنان بتوانند کارایی بیشتر و تمایل قوی تر به ماندن در شغل خود داشته باشند، باید علاوه بر این که خشنودی بالایی از شغل خود داشته باشند، از دلبستگی نیز برخوردار باشند و احساس تعهد بالایی به انجام وظایف خود نمایند که این خود موجب احساس مسئولیت، درک عمیق از شغل و از خود گذشتگی می شود (جمشیدیان، 1386). چاتمن و اورایلی[1] (1986) تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزشهای ابزاری آن(یعنی وسیله ای برای دست یابی به اهداف دیگر)تعریف می کنند(کشاورز ،1387).

تعهد سازمانی نقش مهمی در اثر بخشی و کارایی سازمان دارد و در کوتاه مدت باعث دستیابی به اهداف خود می شود و در بلند مدت باعث رشد و تکامل سازمان و حفظ و بقای آن می شود. عملکرد شغلی در گسترش و رقابت با سازمان های دیگر در بازار رقابتی بسیار مؤثر است.هیچ سازمانی نمی تواند موفق شود مگر این كه اعضا و كاركنان سازمان نسبت به آن نوعی تعهّد داشته باشند و در

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

جهت تحقیق اهداف آن تلاش می کند. تعهّد­­سازمانی[2] نوعی ارتباط نگرشی- رفتاری به اهداف و رسالت های سازمان است .تعهّد سازمانی مستلزم وجود عوامل مختلف شخصی، سازمانی، و محیطی است كه بعضاً تحت كنترل مدیران قراردارند. ایجاد تعهّد سازمانی یك فرایند نظام مند است كه تحول جنبه های مختلف سازمان از جمله طرح مشاغل ، شیوه رهبری (ارتباطات رهبر با اعضای سازمان) ، و ساختار سازمان را ایجاد می كند(ساروخانی،1376).

امروزه می توان گفت عومل مختلفی در تعهد سازمانی نقش دارد که این عوامل عبارتند از: رهبری ، ساختار ، هوش ،یکی از این عوامل رهبری معنوی[3] است. با ورود معنویت به عرصه سازمان و مدیریت به عنوان چالش قرن بیست و یكم مدیران و رهبران سازمان‌ها به خصوص نهادهای آموزشی باید الزاماً با این پدیده نوپا دست و پنجه نرم كنند. نقش رهبران معنوی تحریك و برانگیختن كاركنان با بهره گرفتن از چشم‌انداز معنوی و ایجاد زمینه‌های فرهنگی براساس ارزش‌های انسانی می باشد تا كاركنانی توانمند، دارای بهره‌وری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت و پرورش دهند. هدف رهبری معنوی این است كه نیازهای معنوی رهبر و پیروان را برای بقا معنویت و سعادت معنوی از طریق احساس عضویت و معنا در كار برای خلق بینش و بصیرت و هم‌خوانی ارزشی در سطوح فردی- تیمی و سازمانی تحقق بخشد(فرای[4]، 2005).

از طرف دیگر هوش اخلاقی هم نقش بسزایی در تعهد سازمانی دارد.هوش اخلاقی[5] را ظرفیت وتوانایی درك درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آن ها و رفتار درجهت صحیح و درست تعریف می كند. هوش اخلاقی، هوش حیاتی برای همه انسان ها است (نقطه عطفی برای تمام هوش ها محسوب می شود)، به دلیل اینكه هوش اخلاقی اشكال دیگرهوش را به انجام كارهای ارزشمند هدایت می كند. اعمال و رفتارهای اخلاقی و ارزشی مدیران، نظیر رفتارهای منصفانه، صادقانه واحترام آمیز از طریق ساز وكارهای مطرح در حوزه نفوذ و تأثیراجتماعی بر احساسات و نگرشهایی نظیر رضایت، تعهد و وفاداری و همچنین بر ادراكاتی نظیر اعتماد و عدالت ادراك شده كاركنان تأثیرگذار است.این رفتارها در حقیقت همان اصول هوش اخلاقی می باشند و مدیران با رعایت این اصول كه موجب خلق اعتماد دركاركنان سازمان می شود،گامی بزرگ در جهت رسیدن به اهداف سازمان خود بر می دارند. هدف هوش اخلاقی این است كه هویت فرد را حفظ می كند، و نه تنها از هویت فردی بلكه از هویت گروه و هویت اجتماعی حمایت می كند. هوش اخلاقی به زندگی فرد هدف می دهد و رفتار مناسب را تقویت می كنداین تحقیق می تواند به شناخت ودرک بیشتر مفهوم، ابعاد و سایر عوامل مرتبط با

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1398-07-12] [ 07:10:00 ب.ظ ]