پایان نامه : بررسی اثربخشی برنامه تقویت دقت و توجه و ارتقاء ادراک حسی- حرکتی بر بهبود عملکرد ریاضی در بین پسران پایه سوم و چهارم ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1393-1392 | ... | |
در گستره حیات فردی و اجتماعی انسان، چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد و یادگیری طیف بسیار وسیعی را در بر میگیرد. اما با توجه به پیچیدگی نظامهای اجتماعی امروز و اهمیت و سیطره فرهنگ مکتوب در جوامع کنونی و گسترش پیگیر و روز افزون دانش و اطلاعات، سواد به مفهوم یادگیری خواندن، نوشتن و حساب از بنیادیترین و ضروریترین نیاز بشر امروز به عنوان پایهای برای یادگیریهای دیگر وی محسوب میگردد، اما به رغم اهمیت یادگیری در زندگی اجتماعی انسان، کم نیستند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنهاست، هوشی کم و بیش عادی دارند اما هنگامی که به مدرسه میروند و میخواهند خواندن، نوشتن و حساب کردن را یاد بگیرند دچار مشکلات جدیدی میشوند و خود را متفاوت از دیگران میبینند و گاهی توسط معلمان مورد شماتت قرار میگیرند. این وضعیت که باعث حیرانی والدین میشود، توسط متخصصان با عنوان اختلالات یادگیری شناخته شده است (عرفانی، 1376). اصطلاح اختلالات یادگیری از نیاز به تشخیص و خدمت به دانش آموزانی برخاسته است که به طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه میشوند و در عین حال در چارچوب سنتی کودکان استثنایی نمیگنجند. با وجود این که هنوز تعریفی قطعی برای اختلالات یادگیری مشخص نشده است، مدارس، درمانگاهها، و سازمانهای مختلفی در سراسر دنیا برنامههای ترمیمی گوناگونی برای غلبه بر این اختلالات طراحی کرده و اجرا میکنند (کریمی، 1384). در مجموع، اختلالات یادگیری و مشکلات ناشی از آن مبحثی مهم در علم روانشناسی امروز به شمار میرود که توجه به پیدایش و درمان آن ضرورتی انکارناپذیر است. بیان مساله ناتوانیهای یادگیری[2] به عنوان مشكل عصبشناختی در نظر گرفته شده است كه با مشكلات جدی در توانایی خواندن، ریاضیات و نوشتن همراه بوده و با توانایی ذهنی مورد انتظار از فرد همخوانی ندارد. ناتوانیهای یادگیری جزء اختلالات هیجانی نبوده و حتی به علت آن پدید نمیآیند، اما بر جوانب هیجانی فرد تاثیر بسیاری میگذارند (ابوالقاسمی و همکاران، 1390). اصطلاح اختلال یادگیری در سالهای 63-1962 توسط ساموئل کرك ارائه شد. او این اصطلاح را برای کودکانی که در تحول یادگیری خواندن، نوشتن و محاسبات ریاضی پیشرفت ناچیزی داشتند به کار برد و اختلال یادگیری را وارد حوزه برنامه آموزشهای ویژه کرد. کرك در تعریف ناتوانی یادگیری بر ابعاد عصبشناختی، فرایندهای روانشناختی، تفاوتهای درون فردی و برون گذاریها تأکید کرده است. با این حال، در تعریف باربارا بیتمن ناتوانی یادگیری به معنی اختلال در یک یا چند فرایند پایه روانشناختی است که درك و فهم یا استفاده از زبان گفتاری یا نوشتاری را دربر میگیرد و به صورت نقص در توانایی گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، املاء یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر میشود (جلیل آبکنار و عاشوری، 1392). مشخصه ناتوانیهای یادگیری در كودك یا نوجوان عدم پیشرفت تحصیلی در زمینه خواندن، بیان نوشتاری یا ریاضیات در مقایسه با توانایی هوش كلی اوست (نریمانی و همکاران، 1390). اختلالات یادگیری 7/2 تا 30 درصد (به طور متوسط 10 تا 20 درصد) جمعیت دانش آموزی را دربر میگیرد و نسبت آن در پسران چهار بار بیشتر از دختران است (جلیل آبکنار و عاشوری، 1392). این ناتوانیها خود به دو دسته اصلی ناتوانی یادگیری تحولی و ناتوانی یادگیری تحصیلی تقسیم میشوند. همچنین، ناتوانیهای یادگیری تحصیلی به سه نوع اختلال در یادگیری خواندن، نوشتن و املاء نویسی، و ریاضیات تقسیم میشوند (اهرمی، 1390). همان طوری که ذکر شد یكی از این نوع ناتوانیها، اختلال در یادگیری ریاضیات است (خدامی و همکاران، 1390). ناتوانی یادگیری ریاضی به منزله یک اختلال در سومین نسخة راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی از سال 1980 میلادی مطرح شد و عبارت است از «ناتوانی در انجام دادن مهارتهای حساب با توجه به ظرفیت هوش و سطح آموزشی مورد انتظار از كودك كه این مهارتها باید به كمك آزمونهای میزان شدة فردی اندازهگیری شده باشند» (عابدی و همکاران، 1389). مهمترین ویژگی كودكان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی اشكال در فراگیری و یادآوری مفاهیم ریاضی و ویژگی دوم آنها دشواری در انجام محاسبات، راهبردهای نارسا در حل مسأله، زمان طولانی در كشف راه حل و میزان بالای خطا در انجام محاسبات ریاضی است (خدامی و همکاران، 1390). تحقیقاتی كه توسط محققان مختلف صورت گرفته است، نشان میدهد اختلال ویژه در یادگیری ریاضی به تنهایی در حدود 6 درصد دانش آموزان را شامل میشود (سادوک و سادوک؛ ترجمه پور افکاری، 1385). نتایج یک بررسی دیگر نشان داد كه دو سوم دانش آموزانی كه به برنامههای آموزشی مخصوص كودكان مبتلا به اختلالات یادگیری ارجاع داده میشوند، دچار اختلال ویژه در یادگیری ریاضی هستند. مشكلات این دانش آموزان تنها با افت تحصیلی و اتلاف بودجه و امكانات پایان نمیپذیرد، بلكه به سرزنش و تحقیر دانش آموزان، شکل گیری خودپنداره ضعیف و كاهش عزت نفس آنان میانجامد و سلامت روان آنها را به مخاطره میاندازد و چه بسا آنان را به سازوكارهای دفاعی ناموفق بكشاند (یاوری و همکاران، 1385). ناتوانی یادگیری ریاضی دربر گیرنده چهار گروه اختلال است: مهارتهای زبانی (درك اصطلاحهای ریاضی و تبدیل مسائل نوشتاری به نمادهای ریاضی)؛ مهارتهای ادراكی (شناسایی و درك نمادها و مرتبسازی مجموعه اعداد)؛ مهارتهای ریاضی (توانایی انجام چهار عمل اصلی)؛ و مهارتهای توجه (كپی كردن درست اشكال و مشاهده درست نمادهای عملیاتی) (علیپور و همکاران، 1391). فقدان مهارتهای توجه یكی از شایعترین مشكلات در میان كودكان است كه موجب كاهش كارایی آنان در مدرسه میگردد. توجه به یك سری عملیات ذهنی پیچیده گفته میشود كه شامل تمركز یا درگیر شدن بر هدف، نگه داشتن یا تحمل كردن و گوش به زنگ بودن در زمان طولانی، رمزگردانی ویژگیهای محرك و تغییر تمركز از یك هدف به هدف دیگر است (سیدمن[3]، 2006). توجه برای عملكرد شناختی، ذهن و رفتار اهمیت زیادی دارد؛ زیرا حتی كم توجهیهای كوچك هم بر یادگیری تأثیر میگذارند (عابدی، 1391). نتایج بررسیها نشان میدهند که مهارتهای توجه از جمله توجه شنیداری برای یادگیری ضروری و پیش نیاز یادگیری ادراکی است. از آنجایی که توانایی توجه همراه با تمرکز مهارتی است همه افراد به ویژه دانش آموزان برای یادگیری به آن نیاز دارند، این کودکان برای دریافت آموزش مناسب باید قادر باشند که به دستورالعملها توجه و بر روی جزئیات تمرکز نمایند و یاد بگیرند که تنها محرک هدف را انتخاب کرده و از محرکهای دیگر چشمپوشی نمایند (امیریانی و همکاران، 1390). بی توجهی و اختلال دقت و تمرکز حواس موجب اختلالهایی در ادراک، به خاطر آوردن تشخیص درست، یادگیری و شکل دادن به مفاهیم میگردد که این نیز موجب عملکرد ضعیف در دانش آموزان در مدرسه میشود (اهرمی، 1390). دانش آموزان با مشكلات نقص توجه /بیش فعالی (ADHD) به دلیل بی توجهی (اغلب در تمام كارهایی كه شروع كردهاند باشكست مواجه میشوند، غالبا به نظر میرسد كه گوش نمیكنند، به آسانی برآشفته میشوند، در تمركز نمودن روی كارهای مدرسه یا سایر وظایفی كه نیاز به توجه طولانی دارد دچار اشكال هستند) و انگیختگی ناگهانی (اغلب پیش از فكر كردن عمل میكنند، به طور افراطی از یك فعالیت به فعالیت دیگر میروند، از لحاظ نظم در كارها دچار اشكال هستند، نیاز به مراقبت زیاد دارند، مرتبا در كلاس فریاد میزنند، در موقعیتهای گروهی و بازیها رعایت نوبت نمیكنند) و بیش فعالی (مرتبا در اطراف میدوند و از در و دیوار بالا میروند، در آرام نشستن دچار اشكال بوده و دائما وول میخورند و تحمل نشستن درجایی را نداشته و از این حیث دچار اشكال هستند، همیشه در حال رفتن و عمل كردن هستند، چنان كه توسط یك موتور تحریك میشوند) نمیتوانند مطالب ارائه شده در كلاس را به خوبی فرا بگیرند. بنابراین احتمال ابتلا این دانش آموزان به ناتوانیهای یادگیری بیشتر از سایر كودكان است (یوسفی و همکاران، 1392). با این حال، یک کودک دچار ناتوانی یادگیری با مشکلات زیادی نه تنها در حوزه یادگیری، بلکه در زمینه روابط اجتماعی، ادراک حسی، و ادراک حرکتی مواجه است (حقیقت زاده، 2012).
[پنجشنبه 1398-06-28] [ 01:36:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|