مختلف و متفاوتی را تجربه كرده است لذا مبانی فکری ونظری درهردوره تاریخی قبل وبعد پیروزی انقلاب اسلامی متأثرازگفتمان مسلط درآن دوره است.

با استقرار نظام انقلابی، امواج بحران های مخرب و توفنده نه تنها آرام نگرفت بلكه با شدت و با كثرت فزاینده ای، نظام انقلابی جدید را آماج حمله قرار داد. نظام سیاسی ای كه خود با خلق بحرانی عظیم، رژیم حاكم را در هم ریخته و بر ویرانه های آن پایه های خود را استوار ساخته، پس از پیروزی به نظامی بحران ساز و اشاعه دهنده زمینه های بحران، به شمار می رفت. حتی اگر هم چنین امری واقعیت نداشت، لااقل چنین تصوری از این نظام انقلابی در نزد دیگر بازیگران سیاسی منطقه و جهان وجود داشت. از این رو ،این نظام نو رسیده ، بلافاصله پس از استقرار نه چندان مستحكم خود با بحران هایی از درون و بیرون نظام مواجه گردید.

ایران پس از انقلاب با محیط امنیتی كاملاً متفاوتی مواجه شد. انقلابی كه نظم مسلط جهانی را به چالش كشیده بود و بحرانی بزرگ را به كالبد نظام بین المللی تزریق كرد. در محیط برآمده از انقلاب یا به تعبیری دیگر محیطی كه انقلاب درآن روییدن گرفت بحران های ناخوانده یكی پس از دیگری بستر انقلاب را در می نوردیدند و هر بار با حضور خود انرژی شور و شعور تازه ای به رگهای جمهوری اسلامی تزریق می نمود. وجود این تصور كه نظام انقلابی حامل خصیصه اشاعه دهندگی بحران در منطقه و جهان است، نظم حاكم جهانی را دچار تغییرات ژرفی نمود كه در پیامد آن نیز نظام و جامعه انقلابی از همان اوایل تولد با بحران های گوناگون همراه و همنشین شدند.

میزان كارآمدی وتاْثیر مؤلفه های مدیریت بحران در یك نظام انقلابی در صحنه عمل است كه مشخص می گردد، هر چند كه تحولات حادث شده در گذر زمان قضاوت افراد را شدیداً تحت تاْثیر قرار می دهد. اما با درك شرایط حاكم برآن دوره، موفقیت، ناكامی و یا میزان تاْثیر هر یك از مواضع تدبیرگرانه و رفتار در بحران ها را به دور از هر گونه حب و بغض می توان سنجید.

جایگاه ونقش رهبری ولایی انقلاب به عنوان مؤثرترین كنشگر عرصه بحرانهای دهه نخست و بالاترین«مقام تصمیم گیرنده» كه در مقام تدبیر و تحدید كننده بحران ظاهر شد قابل ارزیابی است كه نه تنها در هر مرحله از بحران(پیدایش،گسترش،، كاهش و تاْثیر ) تصمیمات ویژه آن مرحله را می گرفت، بلكه برای هر بحران نیازمند تصمیمات ،ساز وكارها و راهبردهای خاص خود است.

رهبری كاریزما و الهی امام (ره) که مبتنی بر اصل ولایت فقیه بوده در تدبیر بحران ها به تناسب و اقتضای هر مرحله از بحران ها نقش تحدیدگر (محدودیت جوانب مخرب بحران) تدبیر گر بحران(بهره برداری از فرصت ها) و مهار كننده بحران (پایان دادن به بحران) ایفا می نماید.

2-1- بیان مسأله:

وقوع انقلاب اسلامی بعنوان یكی از پدیده های غیر منتظره پایان قرن بیستم كه بعنوان نقطه عطفی در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران به شمار می رود ،تحولات و پیامدهای متعددی را در ایران و جهان به همراه آورد. روی كار آمدن جمهوری اسلامی كه در سطح ملی،سقوط نظام شاهنشاهی – بعنوان قدرت منطقه

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

ای – و استقرار یك نظام مذهبی همراه با حضور گسترده مردمی را در پی داشت ،در سطح منطقه و جهان نیز ، منافع و امنیت ملی برخی از كشورها – بویژه ابرقدرتهای جهانی – را با خطر مواجه ساخت.

این پیامدها موجب شد كه وقوع این پدیده حساسیت و توجه ملتها و دولتها را برانگیزد و انظار را متوجه انقلاب اسلامی ایران نماید. این حساسیت زمانی شدت گرفت كه انقلابیون آرمانهای ایدئولوژیك خود را به جهان عرضه نمودند. البته ،این وضعیت از پیامدهای ذاتی هر انقلاب است، چرا كه آرمان و ایدئولوژی به مثابه نیروی محركه هر انقلاب عمل می نماید. بدین لحاظ انقلابها ،آرمانهایی را با خود به همراه دارند كه نه تنها انقلابیون را به مبارزه با وضع موجود در سطح ملی ،بلكه در سطح جهانی نیز می كشاند، انقلاب اسلامی نیز به اقتضای طبیعت ایدئولوژیك محورش، سودای آن بر سر داشت كه با نظام ‌»عادلانه» جهانی در افتد. در این شرایط واحدهای سیاسی محیط بین المللی خصوصاً قدرتهای جهانی در پی آن برآمدند كه بحرانها و چالشهای منتشره از نظام انقلابی ایران را به درون آن تزریق نمایند.

در این وضعیت، بحرانها و اختلافات داخلی نیز هر روز رو به گسترش بود. در روند پیروزی انقلاب ، هویت های مختلف زیر یك گفتمان مشترك گرد آمده و در یك متن تركیب شده بودند. مبارزه با نظام پهلوی ، باعث شد گروه های مخالف رژیم در یك همبستگی موقتی گرد هم آیند اما این وضعیت بلافاصله بعد از محو شرایط انقلابی از بین رفت و هر چه از انقلاب فاصله گرفتیم ، چسبندگی هویتهای گوناگون رقیق تر شد. تا آنجا كه حتی به رویارویی شدید همراهان انقلاب منجر گردید.

واكنش جهانی علیه انقلاب اسلامی در حالی صورت می گرفت كه بحران های درونی نیز، انقلاب را تهدید می نمود و بخش عمده انرژی و توان نظام سیاسی برآمده از انقلاب صرف بحرانهایی كه گاه بخشی از نظام-ترورها- و گاهی كلیت نظام – جنگ عراق و ایران – را به چالش می طلبیده می شد.

در حالیكه در دهه اول انقلاب ، نظام همواره با چندین بحران همزمان روبرو بود. جمهوری اسلامی، چالشها، بحرانها و ضربه ها را پشت سر گذاشت و با وجود آن بحرانها،تاكنون بقا یافته است و «جمهوری اسلامی ثابت كرد كه بیش از آنچه كه ناظران خارجی، انتظار داشتند،دوام آورده است» چرا؟

چه عاملی باعث شده كه هر یك از بحرانهایی كه به راحتی می توانست یك نظام نوپا را ساقط نماید، موثر نیافتند و جمهوری اسلامی بقا یابد؟ رمز این بقا چه بود؟ كدام تدبیر و توسط كدام تدبیرگر و چگونه توانست ،حیات جمهوری اسلامی را تداوم بخشد؟

آنچه در این پژوهش ،در جایگاه جواب به این سوالات قرار می گیرد، نقش برجسته ای است كه رهبری انقلاب حضرت امام خمینی (ره) با مدیریت بی نظیر خود در این فرایند،ایفا نموده است. نظام جدید از نیروی رهبری قوی و كارآمد برخوردار بود. رهبری كه علاوه بر منابع پنجگانه قدرت مرجعیت و شخصیتی ، قانونی ، انگیزشی ، تخصصی ، وروشنگری(حسین زاده جاغرق ،1391 :141)دارای قدرت و شخصیت الهی و ولایی نیز بود. «معمولاً رهبری (فرماندهی) واحد در یك سیستم ، در مقایسه با مدیریت چندگانه ، در مواقع رویارویی با بحران می تواند نقش اول را ایفا نماید. زمانی كه این موضوع را در ارتباط با یك سیستم سیاسی نوپای انقلابی، بررسی نماییم، نقش رهبری بر ما آشكارتر می گردد. در این پژوهش نیز برای بررسی چگونگی حل و فصل و تدبیر بحرانهای دامنگیر نظام در دهه اول مطلوبست كه چگونگی نقشی را كه رهبری امام خمینی(ره) ایفا نمود، بررسی گردد.

در این پژوهش، مقطع زمانی از استقرار جمهوری اسلامی (12فروردین 1358) تا رحلت امام خمینی(ره) در خرداد 1368، مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این پژوهش وقایع نگاری دهه نخست جمهوری اسلامی نیست. بلكه در این اینجا از زوایه مبحث مدیریت بحران، به نقشی كه رهبری امام خمینی (ره)به عنوان تدبیرگر، ایفا نمودند، پرداخته خواهد شد.

به لحاظ محدودیت پژوهش، صرفاً بحرانهای: الف) تسخیر سفارت آمریكا ب) اختلاف حزب ا… و لیبرالها و عزل بنی صدر ج) جنگ عراق و ایران مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد كه سطوح آن نیز، سطح تحلیل ملی می باشد.

وجود اطلاعات كافی و فراهم بودن زمینه پژوهش در چنین موضوع مهمی كه مورد غفلت نیز واقع شده است و همچنین پژوهشهای مختصری كه در طی سنوات تحصیلی در برخی از مباحث این پژوهش داشته ام از انگیزه های انتخاب این موضوع برای پژوهش بوده است.

3-1- سوالات تحقیق:

سوال اصلی:

چه عواملی بر مدیریت حضرت امام خمینی ره دربحرانهای دهه اول انقلاب بحران تسخیر لانه جاسوسی امریکا، جنگ تحمیلی ،اختلاف حزب ا… ولیبرالها، موثر بوده است؟

سوالهای فرعی:

1-آیا توکل به خدای امام خمینی(ره)سبب رفع بحرانهای دهه اول انقلاب اسلامی شده است؟

2-آیا رهبری کاریزمایی – الهی امام خمینی(ره) سبب رفع بحرانهای دهه اول انقلاب اسلامی شده است؟

3-آیا حمایت مردمی از امام خمینی(ره) سبب رفع بحرانهای دهه اول انقلاب اسلامی شده است؟

4-1- اهمیت تحقیق:

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-21] [ 01:38:00 ب.ظ ]