1-4: پیشینه. 6
1-5: روش تحقیق.. 6
1-6: ساختار بحث… 7
فصل دوم؛ سازمان روحانیّت زردشتی و تحوّلات آن

2-1: مغان. 9
2-2: آثرون. 11
2-3: ردان و مرجعیت دینی.. 14
2-4: روحانیت زرتشتی در اوستا 20
2-5: دینیاران در دوره ساسانیان. 28
2-6: منابع درآمد دینیاران زرتشتی.. 30
2-7: ساسانیان و سقوط آنان. 37
2-8: سر آغاز اسلام 41
فصل سوم: زرتشتیان و جامعه مسلمان

3-1: وضع اجتماعی زرتشتیان از آغاز اسلام تا اواخر عباسیان. 46
3-1-1:  خلفای راشدین.. 47

3-1-2:  دوران بنی امیه. 49

3-1-3:  دوران عباسیان. 52

3-2: عکس العمل و فعالیت دینیاران در مقابل خلفا و عاملانشان. 56
3-2-1: نقش دینیاران در صلح و دوستی.. 57

3-2-2:  مکتوب نمودن کتب دینی.. 60

3-2-3:  موبد و نقش وی در تغییر زمان اخذ مالیات.. 62

3-3: مناظرات.. 63
3-3-1:  مناظره امام رضا (ع) با دینیار زرتشتی.. 64

3-3-2:  مناظره مامون با دینیار. 65

3-3-3:  مناظره ابالیش و آذرفرنبغ. 66

3-4: مباحث اختلافی.. 67
3-4-1:  خویدوده 68

3-4-2:  ثنویت… 72

3-4-2-1:  بحثی درباره القدریه مجوس هذه الامه. 75

3-4-3:  آتش…. 76

3-5: تنی چند از دینیاران. 84
3-5-1: یزدانبخت… 85

3-5-2:  فرزانه دوبان. 85

3-5-3: آذرفرنبغ فرخزادان – احیاگر دانشنامه مزدایسنی.. 86

3-5-4:  منوچهر. 88

3-5-5:  زادِ سپرم 89

3-5-6:  مردان فرخ پسر اورمزد 91

3-5-7:  امید اشوهیشتان. 91

3-5-8: مهدی فروح بن شخسان. 93

فصل چهارم: روحانیّت زردشتی و رویارویی با بدعتگذاران

4-1: فرقه مزدک.. 95
4-1-1:  سر آغاز مزدکی.. 95

4-1-2: اساس تعالیم مزدک.. 97

4-1-3:  زرتشت-بوندوس- مزدک.. 100

4-1-4:  آیا مزدک موبد بود؟ 101

4-1-5:  مزدکیان پس از اسلام 103

4-2: غلات.. 104
4-3: سنباد 106
4-4: خرمدینان. 107
4-4-1:  بابک خرمدین.. 108

4-5: بهآفرید. 110
4-5-1: باورها و سرانجام وی.. 111

4-6:  ابومسلم. 114

4-6-1:  زمینه های جنبش و باورهای وی.. 115

4-6-1: قتل ابومسلم. 118

4-6-2:  پس از ابومسلم. 119

فصل پنجم: روحانیّت زردشتی و رویارویی با مسأله‌ی تغییرِ دین زردشتیان

5-1: مجازات و تحت فشار قرار دادن مرتدّان. 123
5-1-1:  مرگارزانی مرتد. 123

5-1-2:  فشارهای اقتصادی.. 127

5-1-3: فشارهای خانوادگی.. 129

5-3: پیشگویی و ادبیات نجات بخشی.. 134
نتیجه گیری.. 138

چکیده­­­

عموما مومنان راستینِ ادیان، باورهای خود را نمود تام و بارز حق و حقیقت می­دانند و تلاش می­ کنند تا از کیان باورهای دینی خود با جان و دل حمایت کنند. در این میان روحانیان هر دین به عنوان متولیان و کارگزاران دین نقش مهمتری را بر عهده دارند.

دین­یاران زرتشتی، که مشخصا مورد مطالعه ما قرار گرفته­اند، در دوره­های مختلف تاریخی در   برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنیدحفظ دین زرتشتی کوشیده­اند. تلاش ایشان در حفظ دین زرتشتی در دوران اسلامی بخصوص قرون اولیه اسلامی بسیار منطقی و به دور از هرگونه جنگ و نزاع بوده است. آنان پیش از حمله اعراب، در زمان ساسانیان، از پشتیبانی ویژه حکومت بهره­مند بودند و لذا نفوذ ویژه­ای در بین مردم داشته اند و با فشارهایی که از سر سخت­گیری دینی بر مردم وارد کردند باعث شد که نوعی بی ­تفاوتی به مذهب و نارضایتی از دین­یاران در مردم ایجاد شود. پس از حمله اعراب در آغاز نه پایگاه حمایتی از طرف خلافت اسلام داشتند و نه یاورانی خاص از بین مردم. اما رفته­رفته دین­یاران توانستند با دربار خلفا ارتباط برقرار کنند و مانع از ویرانی آتشکده­ها شوند. نیز زرتشتیانی که هنوز به دین زرتشت متعهد بودند، با آنکه دل­ِخوشی از سخت­گیری­های مذهبی دین­یاران نداشتند، چاره­ای جز آن­که در امور مذهبی به آن­ها رجوع کنند، برایشان باقی نماند.

دین­یاران کم­کم با مکتوب کردن متون خود و افزودن بخش­هایی بدان­ها چارچوب دین زرتشتی را قوام بخشیدند و با اجرای سیاست­هایی مانع از ارتداد هم­کیشان خود شدند. همچنین با مناظره و گفت­و­گو تلاش داشتند تا حقانیت خود را به اثبات برسانند.

کلمات کلیدی: دین­یار ، مغ، آثرون، آتش، ارتداد، آذرفرنبغ­فرخزادان، دینکرد

فصل اول؛ کلیات
1-1:  مقدمه
با سقوط سلسله­ی ساسانی زندگی در ایران به گونه ای دیگر رقم خورد و روزگار روی دیگر خود را نشان داد. دین­یاران یا روحانیون زرتشتی مرجعیت سیاسی خود را برای همیشه از دست دادند. آنان تا پیش از این در کسوت مرجعیت دینی و سیاسی به رتق و فتق امور می­پرداختند و در تمام دستگاه حاکمیت نفوذ ویژه داشتند. حتی خود شاه می­بایست از جناب موبد تاییدیه داشته باشد؛ حال آنکه از دوبال ریاست ساسانیان، تنها بال دیانت باقی مانده و بال سیاست از بین رفته بود و بهدینان در زیر فرمان مسلمانان بودند؛ معلوم نبود که آیا چیزی از قداست و دیانت زرتشتی  باقی خواهد ماند یاخیر؟!

اعراب در همان سال­های نخستین حمله توانستند اکثر مناطق ایران را تحت کنترل خود درآورند و با وجود آن‏كه  ایران جزئی از قلمرو جهان اسلام تلقی می‏شد، به عنوان یك جامعه‏ی اسلامی برخوردار از فرهنگ اسلامی به شمار نمی‏آمد[1]. در واقع قرون اولیه اسلامی کشور ایران، رزمگاه دو تمدن ایران و اسلام گشت که در آن این دو فرهنگ به ارزیابی همدیگر پرداختند و در نهایت تلاش کردند تا پس از پایان دو یا سه قرن اول زمینه ­های مشترک دینی-فرهنگی را بیابند و زندگی را برآن بنا کنند. اگر چه در تاریخ زمان دقیق و واقعی برای رخدادهای عظیم مذهبی و فرهنگی نمی­توان مشخص نمود، اما به نظر می­رسد که در همان چند قرن اول اسلامی بود که فرهنگ ایرانیان، به امتزاجی از فرهنگ ایران و اسلام منتقل شد. به عبارتی می­توان از قرون اولیه اسلامی با عنوان دوران گذار یا انتقال از تمدن باستانی ایران-زرتشتی به تمدن پویای ایرانی­-­اسلامی یاد کرد. اصلی­ترین مسئله دوران گذار، مسئله تغییر دین و فرهنگ زرتشتیان به اسلام است.

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1398-07-12] [ 02:28:00 ق.ظ ]