فزونی ثروت و رفاه زدگی | ... | |
لَیَطْغَی أَن رَّءَاهُ سْتَغْنی [4]؛ چنین نیست (که انسان در برابر نعمت های الهی همیشه شکرگزار و حق شناس باشد) بلکه او مسلما و محققا تجاوز گری و طغیان گری می کند. .. از این که خود را بی نیاز و مستغنی ببیند. » شیوه زندگی فردی و اجتماعی «مترفین» (ثروتمندان سرکش و خودخواه) بگونه ای است که زمینه گرایش عمومی جامعه را به سوی ولخرجی و استفاده غیرمعقول از امکانات مادی فراهم می کند .مرفهین بی درد, با لباسهای متنوع و رنگارنگ و ساختمانهای مجلل و اتومبیلهای آخرین مدل و آنچنانی در جامعه حاضر شده, به فساد پرداخته و زمینه سقوط معنوی و ارزشی جامعه را فراهم میآورند. به طور کلی نمیتوان گفت ثروت و رفاه فراوان فسادانگیز است. با این حال، از آنجا که طبع اولیه انسان، راحتی و عیش و نوش را دوست دارد و ثروت هم مقدمات این راحتطلبی را فراهم میآورد، میگوییم رفاه زیاد، سبب بالا رفتن فرهنگ مصرفی و تجملی در جامعه میشود. ابن خلدون نیز در کتاب خود، در فصلی با عنوان «فراخی معیشت و تجمل و فرورفتن در ناز و نعمت، از موانع پادشاهی و کشورداری است» ثروت، رفاهزدگی و تنپروری را از عوامل مهم سقوط و نابودی اجتماعی میشمارد.[5]
خانواده ای که درآمد مالی و سرمایه اش تنها به اندازه ضرورت ها و نیازهای اوست، به ناچار برای پاسخگویی بدان ضرورت ها، در صدد کنترل مصرف و اندازه گیری در آن برخواهد آمد؛ ولی اگر میزان ثروت آن بر مقدار احتیاجات و نیازهای واقعی آن افزوده شود، چنانچه اعضا و به ویژه مدیر خانواده از تربیت اخلاقی و فرهنگ صحیح مصرف بی بهره باشند به خیال این که زیاده روی و اسراف، به بنیه مالی آنان خلل نمی رساند، به این عمل کشیده خواهند شد. ولی باید توجه داشت که: اوّلاً، همیشه روال زندگی به یک منوال نبوده و فراز و نشیب های زیادی بر سر راه آن وجود دارد. چه بسا خانواده هایی که زمانی در اوج عزّت و رفاه به سر برده اند و پس از مدّتی به مسکنت و فقر مبتلا شدند. از این رو، انسان معتدل و آینده نگر، در روزگار وسعت به فکر روز محنت نیز هست و با پرهیز از اسراف و تجمل گرایی، آینده خویش را هم در نظر می گیرد. ثانیاً، چه اشکال دارد انسان به قدر ضرورت و رفع نیازهای معمولی از ثروت خود استفاده کند و اضافه آن را در راه بر طرف نمودن احتیاجها و نیازمندی های سایر همنوعان خویش، به کار گیرد. این از حیله های شیطان است که هر چه انسان به اسراف و تجمل گرایی روبیاورد، به او وعده فقر نمی دهد و این کار را به عنوان دست و دلبازی در نظرش جلوه می دهد؛ ولی همین که بخواهد مقداری از ثروت خویش را در راه رفاه جامعه به مصرف برساند، با هزاران وعده و وعید، او را از آینده خویش می ترساند و از ابتلای به تنگدستی و احتیاج نگران می سازد. قرآن کریم می فرماید: «اَلشَّیْطِانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشِاءِ وَاللّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ واسِع عَلیم؛[6]؛یعنی شیطان به شما وعده فقر و فرمان به گناهان می دهد و خدا وعده آمرزش و زیادی می دهد و خداوند دانا و فضل او گسترده است. » خداوند در قرآن می فرماید: «وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ[7]؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است … و مال (خود) را، با همه علاقهای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق میکند.[8] »
[یکشنبه 1398-07-21] [ 06:57:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|