دانلود پایان نامه:تیلریوز ناشی از تیلریا لستوكاردی | ... | |
تا کنون در زمینه ارتباط آنزیم آدنوزین دآمیناز با برخی از میانجی های التهابی (اینترلوکین های 1و 6 و (TNF , IFNدر تیلریوز گوسفند ی تحقیقی انجام نشده است. با توجه به نقش آنزیم آدنوزین دآمیناز در تکثیر و تمایز لنفوسیتهایT و نیز تغییرات این لنفوسیت ها در بیماری تیلریوز تصمیم گرفته شد تا در پژوهش حاضر ارتباط آنزیم آدنوزین دآمیناز با برخی از میانجی های التهابی (اینترلوکین های 1و 6 و (TNF , IFN كه در تغییرات لنفوسیت های خون و ایمنی حیوان مبتلا نقش دارند مورد بررسی قرار گیرند. بنابراین اهداف پژوهش حاضر عبارتند از: 1- آیاآنزیم آدنوزین دآمینازدر سرم خون گوسفند های مبتلابه تیلریوزتغییرمی کند؟ 2- آیا اینترلوکین های 6 و 1 و TNF , IFN در سرم خون گوسفند های مبتلا به تیلریوزتغییرمی کند؟ 3- آیا میان فعالیت آنزیم آدنوزین دآمینازوغلظت اینترلوکین های 6 و 1 و TNF , IFN سرم خون گوسفند های مبتلا به تیلریوز ارتباط وجود دارد؟ 4- آیا نتایج این تحقیق می تواند كمكی به روشن شدن بیشتر مكانیسمهای ایمنی درگیر در بیماری تیلریوز گوسفند ی كند؟ فصل دوم:کلیات 1-2- تاریخچه: کخ[2] در آفریقای شرقی برای اولین بار پیروپلاسم[3]های کوچک را در خون گاو مشاهده نمود. در سال 1904 تیلر[4] در آفریقای جنوبی انگلی را به نام پیروپلاسما پارووم[5] شناسایی کرد و نشان داد که این انگل با تزریق به حیوان سالم انتقال نمی یابد. در همان سال دو نفر روسی به نام های شونکوفسکی[6] و لوس[7] پیروپلاسم های کوچکی را در خون گاوهای قفقاز پیدا کردند و انگل را پیروپلاسما آنولاتم[8] نامیدند. در سال 1907 بتنکورت[9] و همکاران هنگام تقسیم بندی پیروپلاسما، جنس تیلریا را برای انگل ها کوچکی که در آفریقای جنوبی کشف شده بود، اختصاص دادند و پیروپلاسما پارووم به تیلریا پارووم تغییر نام یافت. در سال 1910 محققان مختلف در عقده های لنفاوی و کبد گاوهای مبتلا به تب سواحل شرقی[10] اجسام مخصوصی یافتند که گوندر[11] در آن سال هویت آن ها را کشف نمود و اثبات کرد آن ها همان مراحل شیزونت[12] انگل می باشند. تیلریا لستوکاردی (تیلریا هیرسی)[13] عامل اصلی نوع بدخیم تیلریوز گوسفند و بز می باشد که به عنوان یک فرم جدید از پیروپلاسموز، ابتدا در گوسفندان سودانی دیده شده و توسط محمد افندی اسکار[14] توصیف شده و جزئیات آن توسط او ثبت شد و سپس در آزمایشگاه های دامپزشکی وزارت کشاورزی مصر در سال 1914 توسط لیتلوود[15] به تأیید نهایی رسید. در پاتولوژی دو مورد گوسفند تلف شده در قرنطینه از سودان، پیروپلاسمای کوچک داخل اریتروسیتی در اشکال مختلف و نیز ماکروشیزونت[16] خارج اریتروسیتی (اجسام آبی کخ[17]) در طحال و عقده های لنفاوی یافت شد. ماسون[18] فرم تازه کشف شده را از مدل گوسفندی بابزیا خصوصاً پیروپلاسما اوویس[19] که در مصر و سوریه شایع بود تفکیک کرد. مراحل آسیب شناختی و اندازه ی کوچک پیروپلاسما به همراه شیزونت های خارج اریتروسیت، آنها را به این واقعیت رهنمود کرد که این اجسام یافت شده نوعی از تیلریا بنام تیلریا هیرسی هستند که امروزه بنام تیلریا لستوکاردی شناخته می شود. (مورل و یولینبرگ، 1981). شخصی به نام نیتز[20] در بررسی های دقیق تر توانست این تک یاخته پاتوژن و بیماریهای وابسته به آن را تشخیص دهد و بعدها بیماری در صربستان، الجزایر، ایران و عراق شناسایی شد (نیتز، 1957;هوشمندراد و همکاران، 1976). علاوه بر این، بیماری در مناطق مدیترانه ای، خاورمیانه، چین و هند نیز گزارش شده است. (لواین، 1983). به منظور تشخیص تیلریا لستوکاردی در کشورهای ترکیه، عراق و ایران دو نکته مهم مورد توجه بوده است اول آنکه انگل توسط کنه هیالوما آناتولیکم آناتولیکم[21] به صورت مرحله به مرحله منتقل می شود (هوشمندراد و حاوا، 1973). دوم اینکه مرحله ماکروشیزونتی انگل به صورت داخل آزمایشگاهی در سلولهای تک هسته ای گوسفند کشت داده شده است (هوشمند راد و حاوا، 1973).این دو نکته کمک می کند که مقادیر زیادی از انگل را به صورت مراحل اسپوروزوآیت[22] و ماکروشیزونت تهیه کرده تا بتوان تحقیقات وسیعی را در ارتباط با پاتوژن و بیمای ایجاد کننده انجام داد . نتایج تحقیقات انجام شده نشان می دهد که تیلریا لستوکاردی در بسیاری از موارد با تیلریای بیماری زای گاویعنی تیلریا پاروا[23] و تیلریا آنولاتامشابه بوده است. در حقیقت وجود تشابهات با تیلریا آنولاتا که آلوده کننده نشخوار کنندگان بوده و ناقل آن کنه هیالوما آناتولیکم آناتولیکم که همان ناقل تیلریا لستوکاردی می باشد، موجب یک سری ابهامات شده است و این مسئله نشان می دهد که دسترسی به راه های تشخیصی جدید و تکنیک های خاص و انجام تحقیقات بیشتر بر روی انگل امری ضروری است.در راستای پژوهش های کیروار[24]، عفونت، حدت، بیماری زایی، بیولوژی مولکولی، بیوشیمیایی، ایمنی زایی و آنتی ژنیسیته تیلریا لستوکاردی شرح داده شده و با تیلریا آنولاتا مقایسه گردید (کیروار و همکاران، 1998). 2-2- تیلریا و طبقه بندی آن: گونههای مختلف تیلریا، طیف وسیعی از پستانداران و عمدتاً نشخواركنندگان را مبتلا میسازند. این انگلها، اهمیت ویژه ای را به عنوان پاتوژن در گاو، گوسفند و بز در مناطق استوایی و تحت استوایی دارند و به عنوان یكی از موانع مهم در بهبود صنایع دامی در جهان مطرح شدهاند (اشنیتگر و همكاران، 2000). قبلاً طبقه بندی گونههای تیلریا به علت اختلاف نظر در مورد مسائلی چون داشتن یا نداشتن مراحل جنسی انگل در ناقلین كنه ای، بحث انگیز بوده است. هر چند اخیراً بسیاری از این اختلاف نظرها در نتیجه مطالعات دانشمندانی چون شین[25] و همكارانش مبنی بر تایید وجود مرحله جنسی انگل در كنه ناقل رفع شده است. این یافته منجر به بحث های بیشتری در ارتباط با الگوی طبقه بندی تیلریا شد و نتیجه این بحث ها آن بود كه پیروپلاسمها[26] باید به صورت یك زیر راسته در مجاورت انگل های مالاریا یا همان هموسپورینا[27] قرار بگیرند (هونیگبرگ و همكاران، 1964 ; بارنت و همكاران، 1968 ; ایروین و همكاران، 1981). تك یاخته تیلریا به صورت زیر طبقه بندی شده است: زیر سلسله[28] پروتوزوآ[29]، شاخه[30] اپی كمپلكسا[31]، رده[32] اسپوروزوآ[33]، زیر رده[34] پیروپلاسما[35]، راسته[36] پیروپلاسمیدا[37]، خانواده[38] تیلریئیده[39]، جنس[40] تیلریا، گونه[41]تیلریا لستوكاردی(هیرسی)[42](ایروین و همكاران، 1987 ; واكر، 1990). علاوه بر جنس تیلریا، دو جنس دیگر به نام های هماتوكسنوس[43] و سایتوكس زئون[44] نیز در خانواده تیلریئیده تشخیص داده شده است (هاشمی فشاركی، 1365 ; واكر، 1990). همچنین اعضای این خانواده به اشكال گرد، بیضی و میله ای شكل و یا اشكال بی قاعده در لنفوسیت ها[45]، هیستوسایت ها[46] و اریتروسیت ها[47] دیده می شوند (سولزبی، 1982). 3-2- تیلریا لستوكاردی (هیرسی): تیلریا لستوكاردی (هیرسی) یك تك یاخته بسیار پاتوژن در گوسفند و بز به شمار می رود. آلودگی به این تك یاخته در شمال و شرق آفریقا، عراق، ایران، تركیه و اروپا از جنوب روسیه، یونان، قفقاز، صربستان و كریمه گزارش شده است (سولزبی 1982 ; رفیعی، 1357). ناقل انگل تیلریا لستوكاردی را كنه سخت از جنس هیالوما[48] گزارش كرده اند. هوشمند راد وحاوا (1973) ناقل بیولوژیك بیماری تیلریوز گوسفندی را هیالوما آناتولیكم آناتولیكم اعلام كردند. (مظلوم، 1969 ; هوشمند راد و حاوا، 1973) به همراه تیلریا لستوكاردی (هیرسی)، سه گونه دیگر از جنس تیلریا به نام های تیلریا اویس، تیلریا سپاراتا[49] و تیلریا ركوندیتا[50] در نشخوار كنندگان كوچك گزارش شده است و بنظر می رسد كه همگی غیر بیماریزا باشند اما الگوی بیماریزایی آنها و اهمیت نسبی شان هنوز ناشناخته است (اویلنبرگ و همكاران، 1981). 4-2- مرفولوژی: به طور كلی انگل به دو شكل شیزونتی (داخل لنفوسیتی) و پیروپلاسمی (داخل گویچهای) دیده میشود (رفیعی، 1357) : الف: فرم شیزونتی انگل در سیتوپلاسم لنفوسیت ها خصوصاً در طحال و عقده های لنفی و گاهی نیز در سلولهای اندوتلیال عروق دیده می شود. به این اشكال شیزونتی، اجسام آبی كخ گفته می شود. اجسام آبی كخ به فرم های گرد و بی قاعده هستند و 10-4 میكرومتر (و به طور متوسط 8 میكرومتر) قطر دارند. در رنگ آمیزی رومانوفسكی[51]، سیتوپلاسم آبی رنگ است و تعدادی دانههای ریز حاوی كروماتین به رنگ قرمز ظاهر می شوند. شیزونت ها به دو شكل تشخیص داده شدهاند: 1- شیزونت های با دانه های كروماتینی بزرگ به قطر 2-4/0 میكرومتر كه ماكروشیزونت نامیده میشوند و ماكرو مروزوآیت[52] ها به قطر 5/2-2 میكرومتر را تولید می كنند (رفیعی، 1357). 2- شیزونت های با دانه های كروماتینی كوچكتر دارای قطر 8/0-3/0 میكرومتر هستند و میكروشیزونت[53] نامیده می شوند و میكرومروزوآیت[54] هایی به قطر 2-1 میكرومتر را تولید می كنند (سولزبی، 1982).مشاهده این اجسام در گسترش های خون مشكل می باشد ولی تزریق خون حیوان مبتلا در مرحله حاد بیماری به حیوان سالم و ابتلای حیوان سالم، وجود آنها را در خون ثابت می كند (رفیعی، 1357). ب) حدود 70-10 درصد از مروزوآیت هایی كه به داخل گویچهها رسیدهاند، دارای اشكال گرد یا بیضی هستند. مه تا[55] و همكاران (1988) اشكال غالب را حلقهای و هلالی می دانند. حدود 18 درصد از پیروپلاسم ها به شكل ویرگولی و درصد كمی از آنها نیز، شكل آناپلاسمایی را تشكیل می دهند. (سولزبی، 1982). همچنین تقسیم دو تا چهارتایی كه منجر به شكل صلیبی می گردد نیز ذكر شده است (لواین، 1983 ; جین، 1986 ; سولزبی، 1982). در رنگ آمیزی رومانوفسكی، سیتوپلاسم آبی می باشد و دانه های كروماتینی به رنگ قرمز در یك انتها مشخص می شوند (دار و همكاران، 1987;سولزبی، 1982). گاهی نیز ممكن است چندین انگل در داخل یك گلبول قرمز دیده شوند (سولزبی، 1982). 5-2- سیر تكاملی انگل: سیر تكاملی انگل در بدن حیوان و كنه شامل سه مرحله شیزوگونی[56]، گاموگونی[57] و اسپوروگونی[58] می باشد (جاب و همكاران 1991 ; ملهورن و والدروف، 1988 ; سولزبی، 1982 و دولان 1989). سیر تكاملی شامل مراحل زیر است: 1- اسپورزوآیتها 2- شیزونت (اجسام كخ) 3- مروزوآیتهای متحرك و ورود آنها به گلبول های قرمز 4- تقسیم دوتایی داخل گلبول قرمز (كه به ندرت رخ می دهد) 5- ورود بعضی از مروزوآیتها به سایر گلبول های قرمز 6- تشكیل مراحل كروی یا تخم مرغی شكل (مانند گامونت[59] ها) 7 و 8- ورود گامونتهای آزاد در توده خون به روده كنه و تشكیل میكروگامونتها كه با تقسیم میكروگامونتهای تك هستهای ازدیاد مییابند و سپس به میكروگامتها تبدیل می شوند. 9- ماكروگامت 10- زیگوت با واكوئل داخلی 11 و 12- تشكیل كینت[60] متحرك از زیگوت غیر متحرك تخم مرغی درون سلولهای روده كنه 13- كینت ها در سیتوپلاسم غدد بزاقی مجدداً شروع به تقسیم هسته می كنند. 1 Adenosine deaminase 1Koch 2 Piroplasma 3 Theiler 4 Piroplasma parvum 5 Dschunkowsky 6 Luhs 7 P. annulatum 8 Bettencourt 9 East coast fever 10 Gonder 11 Schizont 13 T. hirci 14 Effendi Askar 1 Littelwood 2 Macroschizont 3 Koch’s blue bodies 4 Mason 5 P. ovis 6 Neitz 7 Hyalomma anatolicum anatolicum 1 Sporozoite 2 Theileria parva 3 Kirvar 1 Shein 2Piroplasm 3 Hemosporina 4 Subkingdom 5 Protozoa 6 Phylum
[پنجشنبه 1398-06-28] [ 10:47:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|