بیان مسئله:
ارتباطات پایه و اساس تشکیل و تداوم فرهنگ ها است. در زمانهای دور، انسانها از طریق برقراری ارتباط با یکدیگر به تبادل افکار و اندیشه های خود اقدام کرده و بدین ترتیب پایه های فرهنگ و تمدن جوامع بشری را ایجاد کردند. ارتباط به عنوان نخستین نیاز هر نظام در هر سطحی، بنا بر اتفاق نظر علمای ارتباطات یک فرایند و به قول وبر شکل خاصی از کنش متقابل اجتماعی است که قوام بخش هویت محسوب می شود. نظام اجتماعی ساخت خود را با توجه به عناصر موجود ساخت دهنده در پیرامون خود سامان می دهد یكی از این عناصر ساخت دهنده وسایل ارتباط جمعی است. وسایل ارتباط جمعی در زندگی اجتماعی امروزیان به قدری مهم است كه فرایند جامعه پذیری، فرهنگ پذیری و فرهنگ یابی تحت نظارت آنها شكل می گیرد و بر این مبنا شخصیت اساسی افراد جامعه بارور گردیده و سامان می یابد. نقش رسانه ها در دنیای امروز موضوعی است که مورد توجه خاص جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی واقع شده است. رسانه ها در زندگی روزمره ما نفوذ می کنند و محیطی را بوجود می آورند که در آن هویت ها شکل می گیرد. ورود هر کدام از رسانه ها به نوبه ی خود تاثیرات متفاوت و گوناگونی را بر احساسات، ارزشها، باورها، تفکر و… دارد؛ از جمله نكاتی كه در این فرایند مورد دقت قرار می گیرد توجه به امر هویت است.

هویت از جمله مفاهیمی است که دانشمندان زیادی از علوم سیاسی، فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی به ذکر تعاریف گسترده و متنوعی از آن پرداخته اند؛ تعاریف ارائه شده از سوی دانشمندان رشته های مختلف را می توان در دو دسته جای داد: نخست آن دسته از اندیشمندانی که هویت را پدیده ای سیال و نسبی دانسته و دیگر آن اندیشمندانی که هویت را ثابت دانسته اند. در جوامع سنتی، هویت بیشتر متاثر از عوامل انتسابی، از پیش مشخص شده و ثابت است، انسانها شبیه به یکدیگرند و انسجام بیشتری در ابعاد مختلف هویت وجود دارد. اما در جوامع مدرن منابع هویت یابی متعدد و بیشتر اکتسابی است، زیرا انسانها در گروه ها و قشرهای اجتماعی متعددی عضو هستند.

در مورد بحث نسبی بودن هویت، یکی از متفکرانی که کار شایسته ای کرده و توانسته است تا حدی این بحثها را در حوزه فکر اسلامی مطرح کند، توشیهیکو ایزوتسو است او در تعریف هویت می گوید: هویت نسبتی است که انسان بین شبکه معنای ذهن خود و شبکه روابط اجتماعی برقرار می کند و براین عقیده است که هویت هیچگاه امر ثابتی نیست و به لحاظ مکانی و زمانی سیلان دارد.

مطابق فرهنگ عامه(مردم شناختی) در جوامع سنتی، هویت هر شخص مقوله ای ثابت، از پیش تعیین شده و عاری از تناقض فرض می شد. هویت در این جوامع مبین تجلی و تحقق کار ویژه ها و نقش های اجتماعی- فرهنگی از پیش تعیین شده ای بود و تبلور آرمان ها، خواست ها، انگیزه ها و اهداف نظام سنتی متشکل از اسطوره های بود که جهت گیری ها و ضمانت های دینی لازم را برای جایگاه فرد در جهان فراهم می کرد.

از جمله اندیشمندانی که هویت را برحسب مراحل گذار تاریخی به سه دوره هویت پیش مدرن، مدرن و پست مدرن تقسیم بندی کرده است می توان به داگلاس کلنر(1996) اشاره کرد که او هویت را در مرحله اول یعنی هویت پیش مدرن دارای جوهری ثابت و ایستا دانسته که هیچ عامل اجتماعی، فرهنگی و… در آن تاثیری نخواهد داشت؛ در مرحله دوم یعنی هویت مدرن او شکل گیری هویت را در رابطه با دیگران و در اثر تعامل میان خود و جامعه می داند و معنا ساز بودن هویت را دلیل برساختگی بودن آن می داند که ساخته شرایط اجتماعی انسانهاست و در نهایت به هویت پست مدرن اشاره می کند که در پست مدرنیسم بر هویت غیرذاتی، تاریخی و سیال انسان و پراکندگی و تجزیه فرد تاکید می شود.

هویت در رویکرد مدرن؛ به وسیله عوامل از قبل موجود، طبیعی، روانی واجتماعی صورت می گیرد و در این رویکرد بر دو دسته از نظریات تاکید می شود: اول نظریه های جامعه شناسانی که در آنها هویت، ساخته و پرداخته زمان و مکان است مانند دیدگاه های تعامل گرایان نمادین وآنتونی گیدنز و دوم نظریه های شناخت اجتماعی(روانشناسان اجتماعی) با تاکید بر فرایندهای روانی. در رویکرد پسامدرن بر این باورند که شکل گیری و تعریف هویت به دور از دخالت هرگونه عامل از قبل موجود صورت گیرد؛ نظریه گفتمانی که عمدتا متاثر از ادبیات، زبان شناسی و معناشناسی است در این رویکرد قرار می گیرد.

هویت دارای ابعادگوناگونی چون هویت تاریخی، سیاسی، ملی، اجتماعی، قومی، دینی، خودی و فرهنگی است. هویت فرهنگی احساس تعلق و همبستگی به جامعه و فرهنگ آن است و نیز بخشی از مفهوم خود است که از دانش و احساس درباره ی تعلق فرد به گروه خاص فرهنگی است و آن درایتی از خویشتن است که مشتق ازعضویت (چه رسمی و چه غیررسمی) در یک گروه اجتماعی بر مبنای انتقال و پرورش دانش، باورها، ارزش ها، نگرش ها، سنت ها و شیوه های زندگی معین مشترکی بین اعضاست، به گونه ای که در رفتار اعضاء تأثیر می گذارد و در مقابل هنجارها و ارزشهای جامعه، احساس تعهد و تکلیف کند و در امور مختلف آن مشارکت جوید، انتظارات جامعه را از خود پاسخ دهد و در مواقع بحرانی سرنوشت جامعه و غلبه بر بحران برای او مهم باشد (هال و همکاران، 1996).

هویت فرهنگی حاکی از موجودیت معنوی جامعه و پویایی آن است و بی هویتی، ایستایی جامعه است، هر جامعه ای معمولا در همه جا و همه وقت بر اصالت فرهنگی خود تأکید می کند و می کوشد که با قدرت و غرور مشخصه های این هویت را زنده نگه دارد و از آن دفاع کند. از مهمترین مولفه های هویت فرهنگی می توان به: مذهب، زبان، ارزش های فرهنگی، علاقه به برپایی رسوم سنتی، احساس تعلق و افتخار به میراث فرهنگی اشاره کرد.

امروزه انقلاب اجتماعی ارتباطات علاوه بر افزایش رسانه های ارتباط جمعی و فناوری های نوین ارتباطی، تحول نمادها و باورها را نیز به ارمغان داشته است و بیش از پیش ارتباطاتِ انسانی و اجتماعی متکی به فضای مجازی شده است که در آن حس از امکانات رهایی بخش وجود دارد و شبکه های رقمی چیزی ساخته اند که کمتر از محیطِ اجتماعی نوینی نیست(رابینز و بستر،338:1384). منظور ازحسِ رهایی در این فضا، ابعادِ زمانی و مکانی است که دگرگون شده و یا از بین رفته اند. محدودیتی برای کاربران وجود ندارد و همین طور محیطِ اجتماعی نوین مربوط به نوعی از ارتباطات می شود که قاعده های ارتباطی فضای طبیعی یا واقعی در آن کم رنگ و یا متحول می شوند. از سوی دیگر فرهنگ مجازی را در چارچوب حلقه های پیوند نوین فناوری- فضا قرار داده است که وجه مشخصه ی آن فرهنگ صمیمانه و باز ترکیبی و سازنده ی تجمع های ارتباطی است(رابینز و بستر،338:1384). بدین صورت مشخص می شود، فضای مجازی که به وسیله اینترنت در گونه های   برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنیدشبکه های اجتماعی، سایت و وبلاگ ها واقعیت های فضای طبیعی را بازسازی نموده و هر کدام به عنوان یک رسانه ضمن ایجاد ارتباطِ موثر، منعکس کننده واقعیت و رویداد ها در جامعه نیز به شمار می آید، واقعیت های که در سیاست، فرهنگ و عقایدِ مردم وجود دارند و بطور روزمره ممکن است در زندگی اجتماعی انسانها بروز و ظهور کنند، درحال حاضر بیش از دیگر رسانه ها در فضای مجازی و در قالب سایت و شبکه های اجتماعی متجلی و منعکس می شوند. البته، با این تفاوت که این نوع ارتباط و انتقالِ پیام هاگفتمانی را شکل می دهند که در محیط صمیمانه صورت می پذیرند و در این فضا هیچ شخص، گروه یا جماعتی نمی‌تواند اراده خود را بر دیگران تحمیل کند. هر فرد یا جماعتی می‌تواند، بخشی از این فضا را در اختیار بگیرد و به نشر آرا و عقاید خود بپردازد.

یکی از انواع فناوریهای ارتباطی نوین شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص شبکه اجتماعی فیس بوک است. شبکه های اجتماعی، امروزه به یکی از ارکان جدایی ناپذیر زندگی ما- حداقل در بعد مجازی آن تبدیل شده اند که دارای کارکردهای گوناگونی مثل سرگرمی، آموزشی، اطلاع رسانی، شرح حال شخصی، حفظ روابط خانوادگی و دوستانه و… و تصور دنیای وب بدون حضور پررنگ این پدیده همه گیر،تقریبا غیرممکن است. شبکه اجتماعی نوعی ساختار اجتماعی محسوب می شود که از گره های متعددی تشکیل شده که این گره ها می توانند افراد حقیقی یا سازمان ها باشند. از مهمترین شبکه های اجتماعی می توان به اورکات، مای اسپیس و فیس بوک اشاره کرد. در آماری که در اکتبر 2012 اعلام شده کاربران فیس بوک به حدود یک میلیارد نفر رسیده که به گفته نایب رییس مجلس شورای اسلامی و به رغم محدودیت های که برای دسترسی به فیس بوک بزرگترین شبکه اجتماعی موجود تحمیل می شود بیش از دو میلیون ایرانی عضو این شبکه اجتماعی هستند (شریف پور،76:1391).

فضای شبکه اجتماعی فیس بوک مشتمل بر فرهنگ و دانشی است که میان کاربران آن ایجاد می‌شود و نیز منتقل کننده میلیون ها پیام است، پیام های که بر ارزشها، نگرش ها و هویت فرهنگی کاربران آن در سطح خرد و کلان تاثیر می گذارد در این شبکه هر کاربر صفحه ای مختص خود دارد که در آن به معرفی خود پرداخته است. در واقع، این صفحه نشانگر هویت شخصی و فرهنگی اوست. این ارتباطات نه تنها روابط اجتماعی را می سازد، بلکه فضایی است که در آن روابط اجتماعی و فرهنگی رخ می‌دهد. موسیقی، زبان مشترک، ملیت مشترک، دین مشترک که همه اینها از شاخص های هویت فرهنگی هستند را در فضای مجازی دور هم جمع می کند. به نظر می رسد؛ تغییراتی که سبب بروز روابط جدید اجتماعی و فرهنگی می شود، ضمن ایجاد و حفظِ هنجار های خاص فضای مجازی ارزشها و انگیزه های مشترک و مورد توافق مردم را نیز داراست چیزی که کوین رابیز و فرانک وبستر در کتاب عصر فرهنگ فناورانه از آن بنام ((محیط معرفتی)) یاد می کند که در آن رابطه های نوین بطور مستقیم تبدیل به گرایش ها و ارزشهای اجتماعی شده است.

فیس بوک یکی از رسانه های بسیار تأثیرگذار در عصر حاضر است که همانند سایررسانه ها و وسایل ارتباطی، اساساً محصول غرب بوده و در طول چند سال اخیر وارد کشور شده است که در فضای آن فرهنگ های متنوعی وجود دارد اما آیا این رسانه صرفاً دارای ماهیت غربی است؟ آیا فرهنگ ها وجوامع به تبع اصول و ارزش های خاص خود از آن استفاده می کنند؟ آیا تقابل و رویاروی حاکم در فضای فیس بوک به یک نوع استعمار یا استیلای فرهنگی توسط فرهنگ دیگری و محو ارزشها و هنجارهای سنتی و خرده فرهنگ ها توسط فضای حاکم بر این فناوری ارتباطی نوین منجر می شود و یا اینکه در نتیجه آزادی حاکم و نیز تضاد و تقابل صورت گرفته در این فضا هویت فرهنگی اعضا برساخته می شود و تجلی قویتری پیدا میکند و اعضا به بروز و نشان دادن مشخصه های هویت فرهنگی خود علاقمند می شود که از این جمله تفسیر دیگری که می توان کرد این است که به فیس بوک به عنوان یک عامل فرصت ساز یا تهدید کننده برای هویت فرهنگی نگاه کرد.

فیس بوک به عنوان یک نماد ارتباطی که دستاورد تغییر و تحول در فضای مجازی است؛  طبیعتا در طول زمان متاثر از تغییراتی خواهد شد که اقتضای فناوری های نوین است حال؛ با توجه به اینکه کاربران فیس بوک به ویژه دانشجویان با داشتن یک سری مشخصه های هویتی سنتی که از خانواده و جامعه خود اکتساب کرده اند با ورود به محیط دانشگاه و نیز با عضویت در فیس بوک و متاثر از روند موسوم به جهانی شدن بعنوان گروهی تاثیر پذیر و تاثیرگذار محسوب گردیده که از فرهنگ ها و خرده فرهنگ های گوناگون و متنوعی هستند که با تمام مشخصه های فرهنگی خود از بین المللی، ملی، قومی و مذهبی گرفته تا مولفه های شخصیتی و خانوادگی پا در دنیای پرزرق و برق مجازی می گذارند، خواسته و ناخواسته در کوتاه ترین زمان با گستره بسیار وسیعی از انسانها با اقوام، ملیت ها، مذاهب، شخصیت ها و عقاید متفاوت و متناقض مواجه هستند و به نوعی

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1398-07-12] [ 03:32:00 ق.ظ ]