دانلود متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته پژوهش اجتماعی | ... | |
طرح مسأله یكی از مباحثی كه تقریباً در نظرات بسیاری از افرادی كه در باب زندگی روزمره كار كردهاند، مشترك است، بحث تضاد است كه به شكلهای مختلفی همچون سركوب، مخدوش كردن امر روزمره و یا با معانی دیگری مطرح میشود و میتوان از این عبارات نزدیك به هم (به لحاظ معنایی) چنین استنباط كرد كه زندگی روزمره عرصهای است كه در آن در هر لحظه كشمكش میان افراد و گروههای فرادست و فرودست جریان دارد، جریانی بیپایان كه در آن فرادستان میكوشند تا قواعد بازی خود را به فرودستان تحمیل كنند. برای تعدادی از نظریات، بحث كشمكش در زندگی روزمره به همین جا خاتمه مییابد، اما گرامشی[1] با وارد كردن مفهوم «مقاومت» در ادبیات جامعهشناسی، نشان داد كه رابطه میان ضعفا و اقویا به تحمیل و تسلط ختم نمیشود و افراد و گروههای فرودست در فرآیند زندگی روزمره به خلق روشهایی برای مقابله با سركوب و سلطه برمیخیزند و با اشكال مختلفی از مقاومت، عملاً رابطه را به نحوی معكوس میكنند. بخشی از زندگی روزمره كه پایان نامه حاضر قصد مطالعه آن را دارد، در واقع به رابطه بین زنان و بدنهایشان با جهان زندگی برمیگردد. بارزترین وجهی كه زنان و مردان را از هم جدا میكند، بدنهای فیزیكی آنان است و این تمایز تا حدی بدیهی و مشهود جلوه میكند كه تا چندی پیش آن را صرفاً به مثابه یك تمایز زیستی در نظر میگرفتند و برای آن قائل به ابعاد اجتماعی نبودند. با طرح مباحثی از سوی متفكرانی چون فوكو[2]، دوسرتو[3] و دیگران است كه بدن جزء مباحث اجتماعی میشود و عملاً برای كالبد آدمی وجه اجتماعی تصور میگردد. به دلیل نوع جامعهپذیریهای متفاوتی كه در تربیت و اجتماعی كردن دختران و پسران از سنین ابتدایی رشد تا آخرین مراحل جامعهپذیری در پیش گرفته میشود، دو بدن زنانه و مردانه كه در ابتدا جز در موارد خرد و ناچیزی متفاوت نیستند، به دو پدیده مجزا كه كاملاً مشخصات متفاوتی دارند، تبدیل میشوند و در واقع این دو بدنِ به لحاظ اجتماعی زن و مرد شده، با آن بدنهای فیزیكی مؤنث و مذكر فاصله زیادی دارند كه این فاصله را مرهون سیستمهای اجتماعی تعریفكننده ارزشها و هنجارها هستند. بنابراین زن؛ به عنوان بخش مهمی از زنانگی خویش با بدنی اجتماعی شده مواجه میشود كه آن را به مثابه شیئی بیرون از خود درك میكند و در اثر زندگی با این بدن، با مسائل و مشكلاتی مواجه میشود كه خاص او و همجنسانش است و مردان در آنها شریك نیستند. زنان در مقابل بدن خود و پیامدهای اجتماعی زیستن با بدن زنانه، به راههای مختلفی متوسل میشوند. در تعدادی از موارد، راهحل زنان اطاعت است. در برخی عرصههای اجتماعی، اطاعت جای خود را به راهحل مقاومت میدهد. زنان در بسیاری از موارد در مقابل الزامهای بدن زنانه خود به مقاومت دست میزنند و نظامهایی را كه به تعریف ارزشها و هنجارها برای بدن زنانه پرداختهاند، واژگون میكنند یا راههایی برای فرار از دست آنها پیدا میكنند. این مقاومتها معمولاً دربردارنده نوعی خلاقیت هم هست. خلاقیت زنان در مواجهه با بدنهایشان را در مواردی مثل سبكهای آرایش و پوششی كه انتخاب میكنند، مدیریت بدن، رفتارها و ژستهای بدن و چهرهای كه انتخاب میكنند و … میتوان دید. در این رساله قصد ما این است كه نقاطی از زندگی روزمره را كه در آن زنان از سیستمهای ارزشی و هنجاری مربوط به بدنهایشان اطاعت میكنند یا در مقابل آن به مقاومت میپردازند را نشان دهیم و انواعی از خلاقیت را كه در مقاومت كردن زنان وجود دارد، بیابیم. به همین دلیل، به سراغ نقاطی از زندگی فردی و اجتماعی زنان میرویم كه در آن نقاط حضور بدن زنانه پررنگتر میشود، مثل انواع آرایشهایی كه زنان بر صورت و بدن خود انجام میدهند، لباسهایی كه میپوشند، فضاهای اجتماعی كه در آن حضور
[جمعه 1398-07-12] [ 01:20:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|