دارای مهارت لازم درآن زمینه باشند .
عنصر دوم ، مهارتهایی تفكر خلاق است . همه افراد از ویژگیهای مختلفی برخوردارند كه باعث می شود آنها بتوانند قلمرو مهارتهای خود را در راه جدید بكار اندازند . این ویژگیها و مهارتها را میتوان با آموزش و تجربه گسترش داد .
عنصر سوم ، انگیزه است . انگیزه میل به كار به خاطر همان كار است . اصولا”انگیزه زمانی ایجاد می شود كه شخص كار را جالب ، جذاب و رضایت بخش ببیند . و به انجام آن علاقه مند گردد . برای ظهور و تقویت خلاقیت در افراد باید محل تقاطع این سه عنصر مشخص گردد . زیرا این محل تقاطع ، تركیب پرقدرتی است كه شخص را به سوی خلاقیت سوق می دهد (آقائی فیشانی 1377)
رشد و توسعه خلاقیت ، وابسته به عوامل مختلف فردی، اجتماعی مانند : هوش ، خانواده و ویژگیهای شخصیتی و … وغلبه بر موانع مختلف فردی و اجتماعی مانند ترس از شكست، قوانین محدود آن مستلزم پرورش آن است . تورنس[1] معتقد است كه جامعه برای بقا نیازمند است كه ، قدرت خلاق افراد خود را توسعه و مورد استفاده قرار دهد . خلاقیت بشر مهمترین اسلحه اوست و با آن می تواند فشارهای روحی ناشی از زندگی روزانه و ناشی از امور فوق العاده را از بین ببرد. بنابراین با آموزش صحیح افراد می توان توان بالقوه آنان برای خلاقیت را بالا برد .(آقائی فیشانی،1377)
یکی از مراکز بسیار موثر در آموزش تفکر خلاق برای افراد جامعه محیطهای آموزش و پرورش و بخصوص محیط دانشگاهی می باشد . دانشگاه در بسیاری از موارد نقطه شروع ورود افراد به فعالیتهای اجتماعی است . توانا سازی فرد از نظر فردی و اجتماعی و از نظر ایجاد و گسترش دانش و تربیت متخصصان که بتواند صلاحیتهای علمی و مهارتهای عملی لازم را برای انجام وظائف خود در جامعه دارا باشند از نتایج و اهداف آموزشهای دانشگاهی است. ورود فرد در هر بخش از امور جامعه و موفقیتش ، با طرز تفکر او در نحوه انجام کار ارتباط تنگاتنگ دارد . تفکر خلاق فرد را یاری می دهد تا با توجه به موقعیت و شرایط کاری که در آن واقع شده راه حلهای متعدد و مختلف انجام کار و حل مشکلات بیابد . رسیدن به چنین هدفی نیازمند آموزش خلاقیت است . از مناسبترین مراکز موجود ، محیطهای آموزشی از جمله دانشگاه می باشد . تحقیق حاضر به بررسی خلاقیت و فرایند آن از جنبه های مختلف پرداخته و میزان خلاقیت افراد در سه رشته دانشگاهی را می سنجد .
سوال اصلی در این تحقیق این است كه آیا تحصیلات دانشگاهی در رشد خلاقیت دانشجویان كارشناسی در سه رشته مشاوره ، روانشناسی و مدیریت آموزشی تاثیر داشته است یا نه ؟ .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
نوآوریها هیچگاه نتیجه كار وکوشش و تفكر یك یا چند انسان با استعداد و نابغه نیستند، بلكه حاصل جمع مشاركت هزاران و حتی دهها هزار نفرند كه در زمینه خاصی ، فعالیت خاصی را بعمل می آورند . و در التقاط و تجمع نتایج كار دیگران در همان حوزه تعیین كننده پیشرفت است . عدم تغییر و تحول رامی توان نماینگر انحطاط تدریجی دانست .
خلاقیت زمانی پا به عرصه وجود می گذارد كه ، فرد یا افرادی ، سطح دانش زمان خود را در باره پدیده های طبیعی و یا خود انسان كافی ندانسته و خود را ناچار به بهره گیری از طیف وسیع توانائیها ببیند . تا فرا رسیدن آن برهه از زمان كه دیگر جستجوگری در جستجوی راههای تكمیل فنون باقی نماند ، و یا آن لحظه كه تحقیق برای ازدیاد سطح تولیدات صنعتی به توفیقاتی دست یافته و ضرورت جهاد ملی در راه دستیابی به خود كفائی و خود یابی در جامعه بین المللی، با
اهمیت تلقی شود ، پیكار خستگی ناپذیر كه در نهایت به نوآوری و تحول می انجامد ادامه خواهد داشت و پایانی بر آن متصور نیست .
نوع بشر هنوز درگیر نوعی تنازع بقاست . كه عمل سر نوشت ساز در آن ، پیشرفت و تغییر و تحول در صنایع و فنون است و هر گونه وقفه ای در این زمینه نتیجه های جز شكست به بار نمی آورد .
حضرت سلیمان می فرماید:
«جایی كه دوراندیشی نیست موجبات نابودی مردمان فراهم است ».
نوآوری و خلاقیت دست كم برای جامعه سه فایده دارد: آن باعث افزایش رشد اقتصادی می شود ، بهره وری را بالا می برد و باعث بوجود آمدن تكنولوژی ، كالاها و خدمات جدید می گردد (استونر و فریمن ، پارسائیان و اعرابی ، 1375 ) .
اندره برژ (1968) خاطر نشان می كند كه ، وقتی یاد نگرفته ایم خودمان را اداره كنیم بدون شك برایمان آسان تر است كه اجازه دهیم دیگران ما را رهبری كنند تا اینكه بخواهیم خودمان خویشتن را اداره كنیم .نیروی ابتكار كه در بچه های كوچك به وفور دیده می شود وقتی اجازه ظهور و بروز نمی یابد ، به زودی از بین می رود و تاسف بیشتر اینجاست كه مخصوصا” همین ابتكار است كه بیشترین خدمت را در دنیا می تواند انجام دهد . در همین جاست كه بسیاری از بزرگسالان هم حتی وقتی موضوع بر سر انتخاب تفریحات و مشغولیات غیر جدی باشد به نظر می رسد كه شدیدا” دچار تنگنا شده اند.(نلر، مسدد،1369)
در حالیكه در نیم قرن گذشته در سراسر جهان ، جنبه های گوناگون خلاقیت به نحوی گسترده و با شتابی باور نكردنی مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته و نتایج آن به شكل وسیعی در عمل در حوزه های مختلف حیات بشر مورد استفاده قرار گرفته است توجهی كه در كشور ما به آن معطوف بوده به روشنی ناچیز بوده است با وجود معدود كوششهای قابل تحسین ، این موضوع در سازمانهای بخش دولتی و خصوصی ،آموزشی، دانشگاهی و پژوهشی ،كه می توان آنها را در این زمینه توانا ، واجد شرایط ، دارای آگاهی كافی از اهمیت مسئله و حتی رسما” دارای مسئولیت در ارتقاء همه بخشهای علمی ، از جمله این حوزه حیاتی دانش ، دانست؛ صادق بوده است.
تحقیق حاضر نیز ، با توجه به ضرورت و لزوم توجه گسترده تاثیرآموزش بر خلاقیت، به بررسی اثرات تحصیلات دانشگاهی بر میزان رشد خلاقیت در سطح دانشجویی ، پرداخته است كه امید است به نتایج قابل توجهی در این زمینه دست یابد.
اهداف تحقیق :
خلاقیت گستره وسیعی از مسائل روزانه تا پیشرفتهای مهم تاریخی در علوم ، ادبیات ، هنر را در بر می گیرد بر خلاف نظر عمومی ، هر فرد با توانائیهای شناختی معمولی ، با مقداری تلاش می تواند از خود خلاقیت به خرج دهد . بررسی اجزاء خلاقیت نشان می دهد كه خلاقیت یك ویژگی ثابت شخصیتی نیست كه بدون هیچ تغییر و تحولی در وجود انسان نهفته باشد بلكه از جمله مواردی است كه كاملا”تحت تاثیر عوامل و یا موانعی تقویت ، تضعیف و یا حتی نابود می شود .
بعضی شرایط زمینه های ظهور و گسترس خلاقیت را فراهم می كند . در حالیكه بعضی موقعیتها رشته های خلاقیت را در وجود آدمی خشك می كند .
محققان معتقدند كه ، همه انسانها در دوره كودكی از استعداد خلاق برخوردارند . لیكن عدم وجود محیط مناسب و بی توجهی و عدم تقویت این توانائی مانع ظهور آن می گردد . برای هر جامعه ای وجود افراد خلاق اهمیت زیادی دارد، زیرا جوامع در دوره انتقال و تغییر نیازمند راه حلهای خلاق ، یرای مسائل حال و آینده هستند.
توین بی معتقد است ، اگر جامعه نتواند از موهبت خلاقیت حداكثر استفاده را بكند و بد تر از آن ، اگر این توانائی را سركوب كند ، انسان دیگر از خلق ذاتی اش یعنی اشرف مخلوقات بودن محروم می شود. زیرا در آن صورت كم ثمرترین عضو حیات است. همین دلیل كافی است كه جامعه برای تعلیم و تربیت افراد خلاق اولویت قائل شود. با توجه به مدت زمان زیادی كه بچه ها در مدرسه می گذرانند می توان گفت تجربه های مدرسه نقش اساسی در تحقق خلاقیت آنها در آینده دارد . لكن تحقیقات نشان می دهد افراد برجسته بندرت از مدرسه و معلمان بعنوان عامل موثر مهمی در رشد توانائیها و خلاقیتشان یاد نمودند.
آنها برنامه درسی پوچ كه خلاقیت در آن جائی ندارد را مهمترین عامل در عدم موفقیت مدرسه دانسته اند . علت شكست مدرسه تا حد زیادی به تعلیم و تربیت هم شكل و یكنواخت مربوط می شود . این در حالی است كه هر كدام از بچه ها كاملا” از یكدیگر متفاوت اند .
توین بی معتقد است كه ایجاد فرصت برای پرورش خلاقیت برای هر جامعه به منزله مرگ و زندگی است. بدین سبب اغلب جوامع مدتهاست برای شناسائی افراد خلاق و استفاده از شیوه های آموزشی خلاق به برنامه ریزی جدی پرداخته اند (حسینی،1378).
در جامعه ما، علی رغم داشتن نیرو های مستعد ، توانائیهای خلاق هرز می رود . و علت آن ، نا مشخص بودن جایگاه خلاقیت و فقدان بستر رشد آن است . در حالیكه در جامعه رو به رشد و توسعه ما نیز توجه به این مسئله نقش حیاتی دارد. زیرا برای نائل شدن به پیشرفتهای اجتماعی ، قتصادی ، فرهنگی و آموزشی به افراد مستعد و خلاق نیازمند هستیم . بنابراین به تحقیقات وسیعی درباره خلاقیت ، ماهیت آن ، راههای پرورش و توسعه آن نیاز داریم .
بررسی خلاقیت از جنبه های مختلف که عوامل و موانع رشد آن و تکنیکهای آموزش آن در اولویت است.
سنجش خلاقیت دانشجویان در سه رشته روان شناسی ، مدیریت آموزشی و مشاوره دانشگاه شهید بهشتی و تعیین میزان تاثیرگذاری تحصیلات دانشگاهی بر روی خلاقیت دانشجویان در دو جنس دختران و پسران از اهداف این تحقیق است تا ، برآوردی از میزان تاثیرگذاری این دوره تحصیلی بررشد خلاقیت آنان بدست آوریم . امید است که گامی در جهت توجه بیش از پیش به جایگاه و اهمیت خلاقیت در مراکز آموزشی و به تبع آن در سطح جامعه باشد .
فرضیه اصلی :
رشد خلاقیت با دوره تحصیل دانشگاهی فرد در ارتباط است .
فرضیات فرعی :
موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-21] [ 01:17:00 ب.ظ ]