تعریف
پژوهشگر
کسب دانش مناسب برای افراد مناسب در زمان مناسب جهت تصمیمگیری دقیق آنها میباشد.
پتراش (1996)
شامل تشخیص و تجزیه و تحلیل دانش مورد نیاز و در دسترس، و برنامهریزی و کنترل فعالیتهایی جهت
توسعه سرمایههای دانشی بمنظور دستیابی به اهداف سازمان میباشد.
مکینتاش (1996)
هنر خلق ارزش بوسیله بکارگیری سرمایههای فکری است.
اسویبی (1998)
بر دانش بعنوان عامل تعیین کننده تمرکز میکند و شامل فعالیتهایی است که استفاده بهینه و توسعه دانش را
در حال حاضر و آینده هدفگذاری میکند.
اسپک و اسپیکروت (1997)
فرآیند مدیریت سیستماتیک و فعالانه منابع دانش در سازمان است.
لائودون و لائودون (2002)
رسمی کردن دسترسی به تجربیات، دانشها و مهارتها به منظور خلق توانمندیهای جدید، توانمندسازی
عملکرد بهتر و افزودن ارزش برای مشتری است
باکمن (1999)
نوعی تکنولوژی اطلاعاتی که بصورت یک سیستمی برای پشتیبانی از دانش و فعالیتهای مرتبط با کسب و کارها (سازمانها) طراحی شده، و میتواند مواردی نظیر سیستمهای پشتیبانی از تصمیم، بانکهای اطلاعاتی، ویدئو کنفرانسها، کارهای کامپیوتری، اینترنت، سیستمهای شایستگی و غیره را شامل شود.
باتلر (2003)، داونپورت و پروساک (1998)، لیندگرن (2002)، استنمارک (2002)
رویکردی ساخت یافته است که رویههای را برای شناسایی، ارزیابی و سازماندهی، ذخیره
و بکارگیری دانش به منظور تأمین نیازها و اهداف سازمان بر قرار میسازد.
داونپورت و پروساک (1998)
فرایندهای ایجاد و خلق دانش ، اعتبار بخشیدن به دانش، شکل بخشیدن و توزیع دانش، و کاربرد عملی آن در سازمان میباشد.
بات (2000)
فرایند انتقادی دانش در جهت برآورده کردن نیازهای موجود در جهت شناسایی و استخراج داراییهای دانشی موجود گردآوری شده و توسعه فرصتهای جدید میباشد
کوینتاس، لفر و جونز (1997)
مجموعه ای از فعالیتهای منظم و سیستماتیک سازمانی که جهت دستیابی به ارزش بزرگتر از طریق دانش در دسترس (کلیه تجربیات و آموختههای افراد یک سازمان و کلیه اسناد و گزارشها در داخل یک سازمان)، صورت میپذیرید.
مرویک (2001)
با کشف و ارتقاء دارایی دانش یک سازمان، با دیدگاهی که پیش برنده اهداف سازمان است مرتبط میشود.
داونپورت و پروساک (1998)
فرایند خلق، ارزشگذاری، نشر، توزیع و کاربرد دانش است.
بات (2002)
فعالیتی معطوف به اتخاذ استراتژی و راهی برای مدیریت سرمایههای فکری انسانمحور است.
آدام و مککریدی (1999)
اساساً حول محور بهبود، نوآوری و نیل به اهداف دور میزند.
سالیس و جونز (2002)
رویکردی منظم جهت کشف، فهم و استفاده از دانش، جهت ایجاد ارزش است.
اودل (1996)
مدیریت دانش در سازمان، فرآیندی تخصصی، منظم و سازمان یافته برای ایجاد،
سازمان دهی، حصول، به کار گیری، به اشتراک گذاردن و تجدید دانش صریح و ضمنی کارمندان در جهت
افزایش عملکرد سازمانی و خلق ارزش است.
آلی (1997)، اگبو، هاری و رنوکاپا (2005)، راگلز (1998)، ویگ (2000)
ایجاد، تجدید و به کارگیری منظم، روشن و عمیق دانش، در جهت حداکثر نمودن مزایای
سرمایه گذاری در دانش و بازده داراییهای آن است.
ویگ (1997)
فرآیند تسخیر مجموعه از مهارتهای یک شرکت در هر قسمتی که می توان آنرا دریافت نمود
و توزیع کردن آن در هر قسمتی از سازمان که می تواند عملکرد سازمانی را توسعه بخشد .
هیبارد (1997)
کنترل و مدیریت شفاف دانش درون یک سازمان، در جهت نائل شدن به اهداف سازمانی است.
اسپک و اسپیکروت (1997)
رسمیسازی و دستیابی به تجارب، دانش و مهارتی که قابلیتهای جدید و عملکرد بالاتری را ایجاد نموده
و مشوق نوآوری است و ارزش از دیدگاه مشتری را افزایش میبخشد.
باکمن (1999)
فرآیند کمک به سازمانها برای کشف، انتخاب، سازماندهی، پخش و تبادل اطلاعات و تجارب
به نحو موفقیت آمیز، برای فعالیتهایی همچون حل مسئله، یادگیری فعال،
برنامه ریزی راهبردی و تصمیمگیری است.
گوپتا، لیر و آرونسون (2009)
ایجاد، استخراج، انتقال و ذخیرهسازی دانش و اطلاعات به منظور طراحی سیاست بهتر، تغییر فعالیت
و هدفگیری نتایج است .
هورویچ و آرماکاست (2010)
مدیریت سیستماتیک دانش سازمانی که شامل فرآیندهای خلق، گردآوری، سازمان دهی،
ذخیره سازی، پخش و استفاده از دانش برای ایجاد ارزش تجاری و دستیابی به مزیت رقابتی می باشد .
چانگ و چوی (2005)
تغییر داده به اطلاعات و سپس اطلاعات به دانش است.
هالت (2003)، ییم، کیم، کیم و کواک (2004)، جانسن،
اولایسن و اولسن (2002)، گاتاسچالک (2010)