تفکر یا اندیشیدن انواع متعددی دارد و دانشمندان با توجه به ملاک‌های موردنظر خود تفکر را به انواع مختلف تقسیم‌بندی کرده‌اند:

ویتاکر[1] (1960) با توجه به نیروهای بیرونی یا درونی مؤثر بر تفکر به دو نوع تفکر واقع‌گرا و خود گرا اشاره‌کرده است. جانسون لیرد[2] (1988) بر اساس ملاک هدف، انواع تفکر را در دودسته کلی بی‌هدف و هدفمند قرار و تفکر هدفمند را نیز به دودسته جبری و غیر جبری تقسیم کرده است. روان شناسان تقریباً اتفاق‌نظر دارند که تفکر یک فعالیت نمادی است و می‌تواند کلامی و غیرکلامی باشد. ازاین‌رو به چند نوع تفکر در انسان اشاره می‌کنند.

تفکر کلامی: تفکری که زبان را به کار می‌برد
تفکر خود گرا (خودمحور): اندیشیدن درباره‌ی خویشتن است
تفکر واقع‌گرا (عینی): عین مسئله معین، موضوع اندیشیدن است.
تفکر نظام‌دار (جهت‌دار): هنگامی‌که شخص راه‌حل مسئله خاص را جستجو می‌کند.
تفکر تصادفی (رویای بیداری): تفکری است که از هرگونه قید خارجی آزاد است
تفکر شناختی: به آگاهی در مورد آنچه می‌دانیم بستگی دارد.
تفکر عملی: اندیشیدن درباره‌ی مسائل عادی و جاری زندگی.
تفکر انتقادی: تفکری است منطقی و تأمل و مؤثر و ارزشیابی دلایل و شواهد.
تفکر استقرایی: استدلال بر مبنای اجزای

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

اطلاعات متنوع برای رسیدن به یک نتیجه کلی
تفکر قیاسی: استدلال بر مبنای قضایای کلی و تعمیم آن به مصادیق خاص (محبوبی، 1388: 21 تا 22)
2-2-9– تفکر انتقادی[3] و ویژگی‌های آن

به اعتقاد هنری گیروکس[4] (1978) تفکر انتقادی عبارت است از جستجوی مجموعه‌ای از صافی‌ها در خلال اطلاعات و عقاید نویسندگانی که حقایق انتخاب و مسئله‌ها را تعریف و مشخص می‌کنند. رویکرد متفکران منتقد به اطلاعات و تجارب همواره مثبت است. آنان برای اثبات صحت، اعتبار و درستی یک ادعا یا رویداد و حقیقت ترجیح می‌دهند که به جمع‌آوری اطلاعات و بررسی شواهد و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها بپردازند. چنانچه مک پک[5] (1981) می‌نویسد وقتی‌که سؤال یا سؤالاتی مطرح می‌شود در تفکر انتقادی نه‌تنها دانستن، بلکه تمایل و اشتیاق فراوان برای دانستن موردتوجه قرار می‌گیرد. تفکر انتقادی در عالی‌ترین معنایش علاوه بر مجموعه‌ای از اعمال شناختی، مانند قضاوت بر اساس شواهد و حقایق مستدل و مستند، مجموعه‌ای از گرایش‌ها و منش‌هاست. (بیر، 1987، ص 35)

اصطلاح تفکر انتقادی از اصطلاحاتی است که در ادبیات مهارت‌های تفکر به صورتی بسیار نادرست و در معانی مختلف و بسیار گسترده‌ای به‌کاررفته است. در بعضی از محافل علمی این اصطلاح به معنای همه‌ی اعمال تفکر است، از حل مسئله و تصمیم‌گیری گرفته تا تجزیه‌وتحلیل روابط جزء و کل در فرایند تفسیر و در بعضی دیگر به معنای مهارت‌هایی است که از طبقه‌بندی علوم استنباط و استخراج‌شده است. مفاهیم و تعاریف مطرح‌شده، چه ازلحاظ عناوین و چه ازلحاظ پیچیدگی، بسیار وسیع و گسترده است؛ اما در اکثر آن‌ها بر بروندادهای مربوط به فرایندهای شناختی تأکید شده است؛ برای مثال تعریف از تفکر انتقادی بدین شرح است.

توانایی تشخیص و تنظیم مسائل به‌خوبی توانایی تعیین اهداف و روش‌های ارزشیابی حل مسئله؛
توانایی تشخیص و به‌کارگیری استدلال قیاسی و استقرایی و تشخیص سفسطه در استدلال
توانایی استخراج نتایج معقول از اطلاعات به‌دست‌آمده از منابع مختلف و دفاع از نتیجه‌گیری‌های معقول افراد؛
توانایی تمایز بین حقایق و عقاید. (شعبانی، 1393تایستان: 75 تا 76)
گروهی دیگر تعریف تفکر انتقادی را به تفکر سطح بالا محدود کرده، می‌گویند: تفکر انتقادی عبارت است از ((تقویت و تداوم فعالیت‌های شناختی برای حل مسئله‌ای پیچیده)). به اعتقاد آنان دانش‌آموزان برای حل مسئله‌ای پیچیده باید اطلاعات حاصل از منابع مختلف را باهم تلفیق کنند، دیدگاه‌های مختلف را موردبررسی قرار دهند، فرضیه‌های مختلف را بسازند و به آزمایش بگذارند و سرانجام به صورتی منتقدانه قضاوت کنند.

[1]– vitacer

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1398-07-21] [ 02:31:00 ب.ظ ]